این داستان*طرز خوانداری صحیح کلمات*
این داستان*طرز خوانداری صحیح کلمات*
بنگچان*سونگمینو تگ میکند*
بنگچان : پسرم امتحان چطور بود؟! خوب دادی؟!
سونگمین : عالی دادم! خیلی راحت بود
لینو*شتابان میآید*
لینو : چی چیو عالی دادی؟!
سونگمین : امتحان هیونگ ... امتحانننن
لینو : اهان ... منم امروز امتحان داشتم نمره از صد بود، فکر کنم یه نو.دی اینا بگیرم:]
هان : نو.د بگیری؟! میخوای از استادات عکس نو.د بگیری؟!
چانگبین : به ماهم نشونشون بده هیونگ:}
لینو : منظورم 90 بود :/
لینو : بعد جالبش اینجاست منو فلیکس یجا نشسته بودیم ...
فلیکس*ظاهر میشود*
فلیکس : باتمام احترامی که برات قائلم هیونگ اگه بگی چه اتفاقی سر جلسهی امتحان افتاد خشتکتو میکشم بالای سرت!
بنگچان : نه بذار بگه ببینم چه غلطی کردین سر جلسهی امتحان
لینو : ها میگفتم .. برگه رو نشونم داد بعدش خیلی آروم بهم گفت ″ هیونگ تُخمین این چند میشه ″
اعضا : ...
اعضا*از خنده جر میخورن*
لینو : یعنی از خنده پاره شدم سر جلسهی امتحان
هیونجین : مگه تُخمین نبود کلا؟
فلیکس*طور عجیبی غیب میشود*
چانگبین*بنگچان را تگ میکند* : هیونگ بیا این مغز متفکر هارو جمع کن از گپ
لینو : نخیر خنگول ... اون تِخمین بود
چانگبین : ...
بنگچان : ...
اعضا : ...
ای ان : تَخمین دوستان تَخمین ...
لینو : هر هر به خودتون بخندین، اصلا جونگین خودش ..
سونگمین*از شدت خنده بزور تایپ میکنه* : ها ... جونگین خودش چی؟
لینو : یبار تو کلاس به گَوَزن گفت گُوزَن
ای ان*left the group and blocked LeeKnow*
اعضا*از خنده میپاچن رو دیوار*
لینو : بعد یادمه یبارم بنگچان به مُسَکِن گفت مَسکَن
بنگچان : ...
بنگچان : لینو بخدا ببینمت پارهای، کاش باهات کار نمیکردم میرفتی تجدید میاوردی
لینو : جالبش اینجاست من خودمم بچه بودم ولی یادمه، یواشکی دفتر خاطراتتو داشتم میخوندم و دیدم یجا نوشته بودی ″ سبر میکنم ... میدونم که چانگبین میاد با من ازدواج میکنه ″
هان : مگه اینطوری نوشته نمیشد، ثبر؟
بنگچان : ...
هیونجین : لعنت به معلم و آموزش پرورشی که به اینا درس داده ...
اعضا*به قهقهرا میروند*
😂😂😂
بنگچان*سونگمینو تگ میکند*
بنگچان : پسرم امتحان چطور بود؟! خوب دادی؟!
سونگمین : عالی دادم! خیلی راحت بود
لینو*شتابان میآید*
لینو : چی چیو عالی دادی؟!
سونگمین : امتحان هیونگ ... امتحانننن
لینو : اهان ... منم امروز امتحان داشتم نمره از صد بود، فکر کنم یه نو.دی اینا بگیرم:]
هان : نو.د بگیری؟! میخوای از استادات عکس نو.د بگیری؟!
چانگبین : به ماهم نشونشون بده هیونگ:}
لینو : منظورم 90 بود :/
لینو : بعد جالبش اینجاست منو فلیکس یجا نشسته بودیم ...
فلیکس*ظاهر میشود*
فلیکس : باتمام احترامی که برات قائلم هیونگ اگه بگی چه اتفاقی سر جلسهی امتحان افتاد خشتکتو میکشم بالای سرت!
بنگچان : نه بذار بگه ببینم چه غلطی کردین سر جلسهی امتحان
لینو : ها میگفتم .. برگه رو نشونم داد بعدش خیلی آروم بهم گفت ″ هیونگ تُخمین این چند میشه ″
اعضا : ...
اعضا*از خنده جر میخورن*
لینو : یعنی از خنده پاره شدم سر جلسهی امتحان
هیونجین : مگه تُخمین نبود کلا؟
فلیکس*طور عجیبی غیب میشود*
چانگبین*بنگچان را تگ میکند* : هیونگ بیا این مغز متفکر هارو جمع کن از گپ
لینو : نخیر خنگول ... اون تِخمین بود
چانگبین : ...
بنگچان : ...
اعضا : ...
ای ان : تَخمین دوستان تَخمین ...
لینو : هر هر به خودتون بخندین، اصلا جونگین خودش ..
سونگمین*از شدت خنده بزور تایپ میکنه* : ها ... جونگین خودش چی؟
لینو : یبار تو کلاس به گَوَزن گفت گُوزَن
ای ان*left the group and blocked LeeKnow*
اعضا*از خنده میپاچن رو دیوار*
لینو : بعد یادمه یبارم بنگچان به مُسَکِن گفت مَسکَن
بنگچان : ...
بنگچان : لینو بخدا ببینمت پارهای، کاش باهات کار نمیکردم میرفتی تجدید میاوردی
لینو : جالبش اینجاست من خودمم بچه بودم ولی یادمه، یواشکی دفتر خاطراتتو داشتم میخوندم و دیدم یجا نوشته بودی ″ سبر میکنم ... میدونم که چانگبین میاد با من ازدواج میکنه ″
هان : مگه اینطوری نوشته نمیشد، ثبر؟
بنگچان : ...
هیونجین : لعنت به معلم و آموزش پرورشی که به اینا درس داده ...
اعضا*به قهقهرا میروند*
😂😂😂
۵.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.