دلبری دارم که نامش ساغر دردانه است
دلبری دارم که نامش ساغر دردانه است
خانه اش گلخانه، جایش گوشه میخانه است.
تا سحر از باده ها مست و غزلخوان می شود
بوی عطرش، چون نسیمی از گل و گلخانه است.
یک شبی رفتم که گویم مست و ساکت گشته ام
دیدمش با می خدا گردیده و مستانه است.
او بگفتا مدعی در کنج هر میخانه است.
رو! که ما را همنشینی با سر دیوانه است.
گفتمش از هجر تو من هم پریشان گشته ام
جای من هم، روز و شب در خلوت ویرانه است
گفت که هرکه عاشق است در کوه بیستون می رود
گفتمش آن کوه برایم خانه و کاشانه است
پس بگفتا جان من! آخر تو هم عاشق شدی؟
جام می بستان که یارت ساغر میخانه است
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAAFuoaddonyatiktak2pgXxCsxw
خانه اش گلخانه، جایش گوشه میخانه است.
تا سحر از باده ها مست و غزلخوان می شود
بوی عطرش، چون نسیمی از گل و گلخانه است.
یک شبی رفتم که گویم مست و ساکت گشته ام
دیدمش با می خدا گردیده و مستانه است.
او بگفتا مدعی در کنج هر میخانه است.
رو! که ما را همنشینی با سر دیوانه است.
گفتمش از هجر تو من هم پریشان گشته ام
جای من هم، روز و شب در خلوت ویرانه است
گفت که هرکه عاشق است در کوه بیستون می رود
گفتمش آن کوه برایم خانه و کاشانه است
پس بگفتا جان من! آخر تو هم عاشق شدی؟
جام می بستان که یارت ساغر میخانه است
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAAFuoaddonyatiktak2pgXxCsxw
۱.۶k
۲۸ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.