زندگی با خنده شهر بازی

زندگی با خنده (شهر بازی²)

به شهر بازی رسیدیم و پیاده شدیم

سارا: خوب بنظر من از اژدها شروع کنیم

همه:......

سارا: چیه؟

نامجون: سارا این لباس چیه پوشیدی ؟

جین: چرا انقد بازه ؟

کوک: چقد قشنگه

درسا: چقد به تنت میاد قشنگم

از کوک و درسا تشکر کردم به نظر بقیه اعتنا نزاشتم و رفتم بلیط بگیرم

بلیط فروش: چنتا بلیط میخایین؟

سارا: 9 تا

بلیط فروش: بفرمایید

بلیط هارو گرفتم و به سمت بچها رفتم

سارا: خب بلیط گرفتم بریم

جین: بلیط چه وسیله ای؟

سارا: چرخ فلک و اژدها

جین: نمیشه که

سارا: چرا؟

جین: ام خوب نامجون تو بگو

نامجون: هیچی جین داره ناز می‌کنه بریم (یادش رفته جین به ارتفاع فوبیا داره😂)

دست جینو گرفتم کشیدم: بدو بیا دیگه ناز نکن

جین: اخه

سریع دنبال خودم کشیدمش و رفتیم سوار چرخ فلک شدیم

اولش آروم اروم حرکت میکرد که یهو تند شد و اولین جیغی که شنیدیم صدای جین بود که داشت به نامجون فوش میداد

جین: نامجون لعنت بهتتت با این حافظت یاخدااا الان قش میکنم وایییی
دیدگاه ها (۰)

پوزخند شوگا ترسناکه😶

فقط میتونم بگم شب دارکی شد😶

بدجور ازت بدم میاد🤣🤣🤣

این آهنگ فقط و فقط برای تهکوک ساخته شده🫠♥️

زندگی با خنده ( ناز کشیدن جین)غذامون رو خوردیم و جالب اینجاس...

زندگی با خنده (شهر بازی)جین باهام اومد که کادو رو از پشتم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط