داستان چشم گریان مرا از شب بپرس

داستان #چشم گریان مرا از شب بپرس
ای بسا گوهر که دست غم از این #دریا گرفت...
🌸
#مهدی_سهیلی
دیدگاه ها (۴)

لحظه وصل به یک #چشم زدن میگذرداین فراق است که هر ثانیه اش یک...

#دست تو در میان است ... باقی همه بهانه ...📷 @monaakhavaan

چو در #دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل ...

اگر #غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد #من_و_ساقی به هم تازی...

این غافل ای عمر چه یواش و با سکوت هی می گذرهدریا هم با شرنگ ...

💓💫دست و پا گر بشکند با نسخه درمان میشود.. چشم گریان هم دمی ب...

ای آفتاب روشنم ای همسرم مرو😭🏴این‌گونه از مقابل چشم ترم مروبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط