همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می شود بی تاب

همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می شود ، بی تاب می شود ؟
گله ای .. حرفی .. اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود .
پرسیدند :
" حالا شما چه میکنید .. ؟ "
به علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت :
" مصطفایی دیگر تربیت خواهم کرد ..
شهید مصطفی احمدی روشن
دیدگاه ها (۲)

عراق پاتک شدیدی زد تا جزایر مجنون رو پس بگیره شهید بابایی تو...

قبل از مراسم عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت : " شنیدم که ...

28 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ، ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻧ...

عراق پاتک شدیدی زد تا جزایر مجنون رو پس بگیره شهید بابایی تو...

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۷ / صفحه پنجم :ذوق و شوق تمام وجودم ...

میان قهوه و حسادت✭Wylder✭P.1هوا در کافه کوچک نزدیک دانشگاه ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط