پارت دو

......پارت دو........
پایان فلش بک

ویوی شوگا
من مین یونگی هستم ۲۴ سالمه و مافیا هستم دست راستم یوجین بود از بچگی باهم دوست بودیم امروز بهم زنگ زدو گفت یک مهمونی دعوتیم گفتم باشه قطع کردم زنگ زدم به اعضا هم خبر دادم مهمونی ساعت ۸ بود ولی الان ساعت ۳ بود خب الان چه کنم زمان بگذره تصمیم گرفتم فیلم ببینم فیلم دختر قرن بیستم نگاه کردم
پرش زمانی به دو ساعت بعد
ساعت و نگاه کردم ساعت پنج بود رفتم دوش گرفتم اومدم بیرون ساعت شیش و نیم بود موهامو خشک کردم هفت شد عطر تلخمو زدم ساعت هفت ربع بود که گفتن اعضا اومدن و باهاشون رفتم
ویوی لیا
امروز مهمونی بالماسکه بود آماده شدم
پرش زمانی به وقت مهمونی
از اونجایی که من رتبم از همه بالاتره
توی وی آی پی نشسته بودم قرار بود توی این مهمونی من با یک گروه پسر هفت نفره قرار داد ببندم داشتم حرف میزدم که خدمتکار اومد گفت همون گروه رسیدن رفتم باهاشون دست دادم و سلام کردم یکی که انگار سر گروهشون بود خیلی از نظرم کراش میومد
ویوی شوگا
این دختره انگار با بقیه دخترا فرق داشت انگار هرزه نبود خیلی دلم میخواست باهم باشیم هی شوگا چت شده پسر به خودت بیا تو همون مافیایی هستی که اسمش لرزه میورد؟
من چم شده؟[عاشق شدی پسرم] ا..اصلا ولش کن
ویوی لیا
این پسر کراشه. شوگا. خیلی بهم نگاه می‌کرد معذب شده بودم داشتم شراب قرمز میخوردم که در باز شد و یک مرد اومد تو وقتی اونو دیدم قلبم درد گرفت نفسم تنگ شد دنیا برام تار شد بغضم گرفته بود با بهت بهش نگاه میکردم فک میکنید اون کی بود؟
پدرم اون عوضی اینجا چیکار میکرد دیگه دنیا برام سیاه شد.....
ویوی شوگا
داشتیم حرف میزدیم که در باز شد و یک مردی آوند داخل لیا تا اونو دید رنگش پرید مشخص بود حالش بده داشتم میرفتم سمتش که دیدم بیهوش شد سریع بغلش کردم و بردم داخل یکی از اتاق ها از اونجایی که نامجون خیلی خرابکاری میکنه و چند سال مجبور بودم تنها زندگی کنم دکتری بلد بودم چکش کردم فهمیدم شک عصبی بهش وارد شده ولی چرا مگه اون مرده کی بودش که اینطوری شد؟
رفتم بیرون اون مرده داشت داد و بیداد میکردم میگفت با دختر من چیکار کردن؟[عربده]
گفتم دخترت با دیدنت حالش بد شد دختر تو تو لیاقت این دنیا رو نداری چه برسه بهت بگن بابا[پوز خند]
گفتش زر مفت نزن بابا اومدم پولمو بگیرم برم اصلا تو کیش هستی که اینطوری جسارت میکنی؟
گفتم:رتبه ی دو مافیایی جهان و دوس پسر دختر بنده
با بهت بهم نگاه می‌کرد گفتم حالا هم اگه پول میخوای بیا تا بهت بدم بعد به بادیگاردام اشاره کردم ببرنش اتاق سیاه رفتم به لیا سر بزنم دیدم کم کم داره بهوش میاد
پایان پارت ۲
دیدگاه ها (۱۶)

بچه ها من دیگه تو این پیج فیک نمیزارم توی یک پیج دیگه آیدی ت...

فازت چی بود

پارت ۱

.                              ꕮ 𝐿𝐸𝐸 𝑆𝐴𝑁...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط