آدما رو از سیگارشون که نه،

آدما رو از سیگارشون که نه،
از سیگار کشیدنشون باید شناخت
+ اون چیه تو دستت؟
- سیگار...چی بود؟
+ واسه چی می‌کشی؟
- آرومم می‌کنه!!
+ مگه الان نگرانی؟
- از سیگار کشیدنم معلوم نی؟!
+ من زیاد سر در نمیارم، ولی اینو می‌دونم واست ضرر دارهااا!!!
- هه،،،ضرراشو کشیدیم،،،نه از سیگار،،،نه از دودش،،،از اونی که تو فکرمونه!!
+آها،،،پس دوست نداشت ولت کرد رفت،،آره؟!
-نه،،،دوسم داشت،،،دوسش داشتم،،،،ولی خو،،،یه چیزایی رو نمیشه درست کرد،،،
نمیشه سر جاشون گذاشت!!
+مثلاً چی؟
_ مثه همین سیگار تو دستم،،،وقتی یه نخ از یه بسته نو ور میداری،،،باید بکشی،،،حالا نصف یا تمومشو!!!،،،
دیگه نمیتونی بزاری سر جاش، تو بسته،،،چون میشکنه،خراب میشه!!
+خو ای چه ربطی داشت؟؟!!!
- ربطش اینه که ،،،من بین همه اونو انتخاب کردم،،، واسه با هم بودنمون باید یه چیزایی رو میشکوندیم،،،
یه چیزایی رو خراب می‌کردیم،،،،خب این نه کاره من بود نه کار اون،،،،منم سیگارو گرفتمو دارم تنهایی میکشم!!
+ حالا بیا این یه دونرو نکش،،،یه بسته نو بگیر،،،یه امتحانی کن!!!
- نه دیگه این سیگار خاطراتمه!!!
+ بیخیال این چرندیات فلسفی!!!
- چرند نیست،،،فلسفه هم نی،،،وقتی میکشم به یادش میوفتم،که چقد از بوی سیگار بدش میومد،،،،
هه،،،یادش بخیر!!!