بی تو مهتاب شبیباز از آن کوچه گذشتم

بی تو مهتاب شبی؛باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم؛خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۳)

‌و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرهاره پنهان بگشاید که کس آن...

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفتدر من غزلی درد کشید و سرِ ز...

یاد دارمان خاطره خوشدر حال گذر از کوچهتو به من خندیدیمن درآن...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط