مست از لب تو شب ره میخانه گرفتم

مست از لب تو ، شب ره میخانه گرفتم
صد ها غزل از این دل دیوانه گرفتم

جام لب تو ، در نظرم چون شکر افتاد
از ساقی چشمت ، دو سه پیمانه گرفتم

نا گه ، به دیوان غزل یک نظر افتاد
اقبال چنین بود ، از خال لبت دانه گرفتم

از ساغر هستی ، خبرم یک سحر افتاد
سر مست و غزلخوان شدم و ، لانه گرفتم

از جام سبو ، و هو هوی شبانه
چون عشق عیان شد می جانانه گرفتم...!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۲)

بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو همبیچاره من! اگر نشناسی مرا تو ه...

معشوقه توییشعـر تویی بغض منم من ..جولانِ قلم پیشِ نگاهت عددی...

گاهی هم سراغی بگیر از اولین آدم زندگی‌ات …شاید هنوز هم آخرین...

‌دلم خلوتی ساده می خواهدچند خطی شعر فروغبا دو فنجان قهوه کمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط