دارم عاشقش میشم♡
دارم عاشقش میشم♡
پارت هفتم
ویو نویسنده
بقیه اعضا هم اومدن مشغول صحبت کردن شدن وکوک و جیمین هم به اعضا گفتن که میخوان تو این مهمونی دوس دختراشونو معرفی کنن بعد یکی دوساعت که اعضا با ات و لیا آشنا شدن کوک و جیمین به همراه ات و لیارفتن پیش رئیس کمپانی موضوع روبهش گفتن(علامت/رئیس کمپانی)
/:خب چون میدونم رابطتون از سر هوسه میتونید به صورت مخفی باهم تو رابطه باشید
کوک: یعنی چی که رابطمون از سر هوسه هااا من میخوام با ات ازدواج کنم *داد و عصبی*
جیمین: اقا با تمام احترامی که براتون قائلم نمیتونم این حرفتونو قبول کنم *عصبی*
ات و لیا: اروم باشین *استرس*
/:شماها اگه بخواین ازدواج کنید فنا تونو از دست میدین پس نمیتونم بزارم ازدواج کنید مگر اینکه غید آیدل بودنتونو بزنید *پوزخند*
لیا وات: خواهش میکنیم بخاطر ما زندگیتونو خراب نکنید
کوک و جیمین: الان دیگه داریم بخاطر احساساتمون این کارو میکنیم، نمیتونیم تا اخر عمرمون برده ی یه عوضی باشیم
کوک و جیمین یه نگاه به هم کردنو با صدای بلند گفتن: مادیگه نمیخوایم ایدل باشیم از همین الان قرار دادمون وفسخ میکنیم بعد دست ات و لیا رو گرفتن و باسرعت رفتن بیرون.......
___________________
خب ببخشید کم شد مهمون داریم نمیتونم بیشتر بنویسم
واینکه شرط هارم نرسونده بودین ولی چون یکی تون اومد پیویم و درخواست کرد گذاشتم💕🌹
شرطا ۴تا لایک ۵تا کامنت ولی شاید نتونم دیگه امشب براتون پارت بزارم
پارت هفتم
ویو نویسنده
بقیه اعضا هم اومدن مشغول صحبت کردن شدن وکوک و جیمین هم به اعضا گفتن که میخوان تو این مهمونی دوس دختراشونو معرفی کنن بعد یکی دوساعت که اعضا با ات و لیا آشنا شدن کوک و جیمین به همراه ات و لیارفتن پیش رئیس کمپانی موضوع روبهش گفتن(علامت/رئیس کمپانی)
/:خب چون میدونم رابطتون از سر هوسه میتونید به صورت مخفی باهم تو رابطه باشید
کوک: یعنی چی که رابطمون از سر هوسه هااا من میخوام با ات ازدواج کنم *داد و عصبی*
جیمین: اقا با تمام احترامی که براتون قائلم نمیتونم این حرفتونو قبول کنم *عصبی*
ات و لیا: اروم باشین *استرس*
/:شماها اگه بخواین ازدواج کنید فنا تونو از دست میدین پس نمیتونم بزارم ازدواج کنید مگر اینکه غید آیدل بودنتونو بزنید *پوزخند*
لیا وات: خواهش میکنیم بخاطر ما زندگیتونو خراب نکنید
کوک و جیمین: الان دیگه داریم بخاطر احساساتمون این کارو میکنیم، نمیتونیم تا اخر عمرمون برده ی یه عوضی باشیم
کوک و جیمین یه نگاه به هم کردنو با صدای بلند گفتن: مادیگه نمیخوایم ایدل باشیم از همین الان قرار دادمون وفسخ میکنیم بعد دست ات و لیا رو گرفتن و باسرعت رفتن بیرون.......
___________________
خب ببخشید کم شد مهمون داریم نمیتونم بیشتر بنویسم
واینکه شرط هارم نرسونده بودین ولی چون یکی تون اومد پیویم و درخواست کرد گذاشتم💕🌹
شرطا ۴تا لایک ۵تا کامنت ولی شاید نتونم دیگه امشب براتون پارت بزارم
۳.۲k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.