نفرین زندگیم
شخصیت ها:جی_انهایپن(ومپایر_داداش کوچک هانسه)
هانسه_ویکتون(ومپایر_داداش جی)
تن_ان سی تی(الف_برادر کوچک سولگی)
سی ال_سولو(مار_خواهر بزرگتر)
جنی_بلک پینک(مار_خواهر سی ال_خواهر کوچکتر)
آیرین_ردولوت(صاحره_دوقلوش گم شده)
سولگی_ردولوت(الف_خواهر بزرگتر یدام)
جِین_شما(تک فرزند_ مادر پدرش پادشاه و ملکه قبلیه گرگینه ها هستن)
رزی_بلک پینک(صاحره_یک دوقلو داره که گم شده)
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خوب نفرین زندگیم اینجوره که یروز جِین داخل یک خانواده سلطنتی داخل یک سرزمین به دنیا اومد که فرق زیادی بین دختر ها و پسر ها بود و بیشتر به پسر ها اهمیت میدادن این سرزمین از چندین قبیله بود <صاحره ها_الف ها_ گرگینه ها_ومپایر ها_اژدها ها و مار ها> وونیونگ و رزی دو تا دوست صمیمی هستن و جزء قوی ترین صاحره ها بودن و موقعی که جِین به دنیا اومد
وونیوگ و رزی که این دختر رو نحس میدونستن چون زال بود
<موهاش و مژه هاش سفید بودن و چشماش قرمز بود>و این برای یک گرگینه زیاد خوب نبود برای
همین مادر پدرش بهش اجازه نمیدن کسی اون رو ببینه بجز کسایی که داخل اون قصر هستن
جین موقعی که به دنیا اومد همیشه یه صدایی داخل
گوشاش یه نویز داخل مغزش بود پیچیده میشد که اذیتش میکرد مثل همون زنگ زدن گوش که میگیم
(کسایی که نمیدونن زال چیه اسلاید ۲ و ۳ رو نگاه کنن!)
♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎
#انهایپن☆#بلک_پینک
☆#تی_اکس_تی☆#بی_تی_اس
#کره_جنوبی☆#آسمر_فود
☆#ترژر☆#جیمین
#نامجون☆#رپ☆#کیوت
☆#غمگین☆#دپ☆#وانشات☆#تصور_کن
هانسه_ویکتون(ومپایر_داداش جی)
تن_ان سی تی(الف_برادر کوچک سولگی)
سی ال_سولو(مار_خواهر بزرگتر)
جنی_بلک پینک(مار_خواهر سی ال_خواهر کوچکتر)
آیرین_ردولوت(صاحره_دوقلوش گم شده)
سولگی_ردولوت(الف_خواهر بزرگتر یدام)
جِین_شما(تک فرزند_ مادر پدرش پادشاه و ملکه قبلیه گرگینه ها هستن)
رزی_بلک پینک(صاحره_یک دوقلو داره که گم شده)
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خوب نفرین زندگیم اینجوره که یروز جِین داخل یک خانواده سلطنتی داخل یک سرزمین به دنیا اومد که فرق زیادی بین دختر ها و پسر ها بود و بیشتر به پسر ها اهمیت میدادن این سرزمین از چندین قبیله بود <صاحره ها_الف ها_ گرگینه ها_ومپایر ها_اژدها ها و مار ها> وونیونگ و رزی دو تا دوست صمیمی هستن و جزء قوی ترین صاحره ها بودن و موقعی که جِین به دنیا اومد
وونیوگ و رزی که این دختر رو نحس میدونستن چون زال بود
<موهاش و مژه هاش سفید بودن و چشماش قرمز بود>و این برای یک گرگینه زیاد خوب نبود برای
همین مادر پدرش بهش اجازه نمیدن کسی اون رو ببینه بجز کسایی که داخل اون قصر هستن
جین موقعی که به دنیا اومد همیشه یه صدایی داخل
گوشاش یه نویز داخل مغزش بود پیچیده میشد که اذیتش میکرد مثل همون زنگ زدن گوش که میگیم
(کسایی که نمیدونن زال چیه اسلاید ۲ و ۳ رو نگاه کنن!)
♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎♡♥︎
#انهایپن☆#بلک_پینک
☆#تی_اکس_تی☆#بی_تی_اس
#کره_جنوبی☆#آسمر_فود
☆#ترژر☆#جیمین
#نامجون☆#رپ☆#کیوت
☆#غمگین☆#دپ☆#وانشات☆#تصور_کن
۲.۱k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.