ی شلوار سفید دوست داشتن داشتم ی روز ابر پوشیدمش و

یڪ شلوار سفید دوست داشتنے داشتم ڪہ یڪ روز ابرے پوشیدمش و موقع بازگشت بہ خانہ باران گرفت گلے شد و من بے خیال پے اش را نگرفتم بہ هواے اینڪہ هر وقت بشویم پاڪ مے شود،ولے نشد.😞
بعدها هر چہ شستمش پاڪ نشد.
حتے یڪبار بہ خشڪشویے دادم ڪہ بشویند ولے فایدہ نداشت.😕
آقایے ڪہ توے خشڪشویے ڪار میڪرد گفت:این لباس چِرڪ مردہ شدہ.
گفت: بعضے لڪہ ها دیر ڪہ شود، مے میرند،باید تا زندہ اند پاڪ شوند.
چرڪ مُردہ شد و حسرت دوبارہ پوشیدنش را بہ دلم گذاشت.💔
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم ڪم ندارد از لباس سفید،حواست ڪہ نباشد لڪہ مے شود.
وقتے لڪہ شد اگر پے اش را نگیرے،مے شود چرڪ.
بہ قول صاحب خشڪشویے لڪہ را تا تازہ است،تا زندہ است،باید شست و پاڪ ڪرد.
❤ ️مواظب دلهای خودمون و دلهای همدیگرباشیم.❤ ️
دیدگاه ها (۳)

دلـم هــوای تـــو را داردخـدا کنـد راسـت باشـدکه میگوینـد......

اکنون کجاست؟چه می کند؟کسی که فراموشش کرده ام.... 

حتی اگر ازت عصبانی باشدحتی اگر قهر باشداگر دوستت داشته باشد،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط