بانو

#بانو
تورااعتراف خواهم کرد.

که من،

تمامِ شعرهایم را،

از #چشمهایِ تو

به تاراج برده اَم

وتمامِ نُت هارا،

با#رقصِ موزونِ

انگشت هایِ تو،

مابینِ انگشتانم

به قطعه ای شگفت،

مبدل کرده اَم

ویک روز،

همه خواهند فهمید

که من چیزی نیستم جز

""""تــــــــــو""""
دیدگاه ها (۴)

قلعه ات را از خانه ی سفید بردار ،بگذار نزدیک وزیرت !فیل سیاه...

پشت چشمان تو #شهریست پر از #وی...

هیســــــــــــــــــــ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط