سناریو غمگین (درخواستی)

🔲سناریو: وقتی باهاشون دعوا میکنی و اونا اشتباهی به شکمت ضربه میزنن و بچتون میمیره



نامی🐨: اولش هنگ میکنه و یهو به خودش میاد و میگه بگو اشتباه شده من این کارو نکردم درسته (با گریه)





جین🦊: وایی خدای من نمیخواستم این کارو بکنم میخواستم برای اون بادیگارد استخدام کنم تا هیچ وقت هیچکس نتونه بهش آسیب برسونه ولی .... نمیدونستم که قاتلش خودمم😔





شوگا🐱: اصلا نمیتونه باور کنه و داد میزنه من چیکار کردممم و اشک میریزه





جیهوپ🐭: از بس که گریه میکنه نابود میشه و میگه ا/ت منو ببخش کوچولو من لطفا آپا رو ببخش😭😢






جیمین شی🐣: از شدت ناراحتی حالش بد میشه و از حال میره😢





ته ته🐯: با این کاری که کردم فکر نکن دیگه زنده موندنم فایده نداشته باشه 😭





کوک🐰: بیبی من‌ واقعا نمیخواستم اینجوری بشه از قصد نبود من میخواستم باهم سه نفره... بریم بیرون و کلی خوشبگذرونیم ولی دیگه نمیشه☺

































سلامممم امروز اومدم با یه سناریو غمگین ولی واقعا خیلی ناراحت کننده بود من همش سر نوشتنش بغض داشتم ولی اینو بدونید که اسمش روشه فیک خستش و اعضا هیچ وقت این کارو نمیکنن و اینکه برای پارت بعد فیک عشق بی پایان لطفا لایک های این پست رو به ۱۳ و کامنت ها رو به ۲۰ تا برسونید حتما نظرتون رو هم بگید😘😘