زمانی که کارتون های دیزنی لند به اوج شهرت رسیده بود تولید
زمانی که کارتونهای دیزنیلند به اوج شهرت رسیده بود تولید کارتون خیلی بیشتر شده بود رئیس کمپانی تصمیم گرفت که یک جایی پیدا کنه که یک ساختمون بزرگ یا شهرک واسه کمپانی بسازه با چندین نفر مشورت کرد و تصمیم گرفت تو یک جزیره این کار رو بکنه ولی نیاز به یک جزیره خالی از سکنه داشت.
بعد از کلی تحقیق یک جزیره پیدا کرد ولی محلیهای کالیفرنیا بهش میگفتن ک توی این جزیره نرو اون جزیره بدبختی میاره ولی رئیس شرکت بسیار رویاپرداز بود و فکر میکرد همه چیز با پول حل میشه تو سال 1996 حدودا به پول الان 160میلیارد جزیره رو خرید و اسمش رو گذاشت دیزنیلند.
شروع کرد به ساختوساز در جزیره، کمکم متوجه میشد رفتار کارگرهاش تغییر میکنه
افسرده میشن و دیگه کار نمیکنن یه چیزهایی با خودشون زمزمه میکنند تا این که بعد 2 ماه اولین نفر در دیزنیلند خودکشی کرد
توی وصیت نامهاش هم نوشته بود ما از دیزنیلند طرد شدیم (abandoned from disneyland) بعد یک مدت که از مرگ اون کارگر میگذشت یک روز رئیس کمپانی اومد و به همه کارگرها دستور داد کارشون رو متوقف کنند از جزیره هم برند و هیچ پولی هم پس نگرفت از کسی که جزیره رو ازش خریده بود.
هیچکس نمیدونه چی شد که رئیس جزیره رو خالی کرد..
تا چند سال اون جزیره دست نخورده باقی موند تا این که یک کارآگاه به اسم تام تصمیم گرفت درمورد اون جزیره تحقیق کنه.
اون وارد جزیره شد صبح یک روز آفتابی شروع به گشتن کرد و متوجه شد در تمام جزیره عبارت «طرد شده از دیزنیلند» به صورت خیلی بدخط نوشته شده؛ تام تا شب به گشتن پرداخت و یک اتاق پیدا کرد و رفت داخل و شخصی رو دید که کلاه میکیموس سرش بود، اون شخص از تام پرسید: «میخوای سرم رو قطع کنم؟» و بدونِ این که تام جواب بده سرِ خودش رو قطع میکنه...
تام متوجه میشه یک مایع مثل خون ولی زرد رنگ از سر اون موجود میزنه بیرون...
خیلی میترسه و تصمیم به فرار میگیره وقتی میاد بیرون متوجه میشه یک نفر دور جزیره رو دیوار کشیده و روی تمام دیوار نوشته شده: «ما طرد شده از طرف خداوند هستیم»
تام ناپدید میشه و تنها ضبط صوتش پیدا میشه، تاحالا کسی نفهمیده داستان اون جزیره چیه و چه اتفاقی برای تام افتاده
فقط صحبت های ضبط شده تام داخل جزیره هست که توی youtube میتونید پیداش کنید.
بعد از کلی تحقیق یک جزیره پیدا کرد ولی محلیهای کالیفرنیا بهش میگفتن ک توی این جزیره نرو اون جزیره بدبختی میاره ولی رئیس شرکت بسیار رویاپرداز بود و فکر میکرد همه چیز با پول حل میشه تو سال 1996 حدودا به پول الان 160میلیارد جزیره رو خرید و اسمش رو گذاشت دیزنیلند.
شروع کرد به ساختوساز در جزیره، کمکم متوجه میشد رفتار کارگرهاش تغییر میکنه
افسرده میشن و دیگه کار نمیکنن یه چیزهایی با خودشون زمزمه میکنند تا این که بعد 2 ماه اولین نفر در دیزنیلند خودکشی کرد
توی وصیت نامهاش هم نوشته بود ما از دیزنیلند طرد شدیم (abandoned from disneyland) بعد یک مدت که از مرگ اون کارگر میگذشت یک روز رئیس کمپانی اومد و به همه کارگرها دستور داد کارشون رو متوقف کنند از جزیره هم برند و هیچ پولی هم پس نگرفت از کسی که جزیره رو ازش خریده بود.
هیچکس نمیدونه چی شد که رئیس جزیره رو خالی کرد..
تا چند سال اون جزیره دست نخورده باقی موند تا این که یک کارآگاه به اسم تام تصمیم گرفت درمورد اون جزیره تحقیق کنه.
اون وارد جزیره شد صبح یک روز آفتابی شروع به گشتن کرد و متوجه شد در تمام جزیره عبارت «طرد شده از دیزنیلند» به صورت خیلی بدخط نوشته شده؛ تام تا شب به گشتن پرداخت و یک اتاق پیدا کرد و رفت داخل و شخصی رو دید که کلاه میکیموس سرش بود، اون شخص از تام پرسید: «میخوای سرم رو قطع کنم؟» و بدونِ این که تام جواب بده سرِ خودش رو قطع میکنه...
تام متوجه میشه یک مایع مثل خون ولی زرد رنگ از سر اون موجود میزنه بیرون...
خیلی میترسه و تصمیم به فرار میگیره وقتی میاد بیرون متوجه میشه یک نفر دور جزیره رو دیوار کشیده و روی تمام دیوار نوشته شده: «ما طرد شده از طرف خداوند هستیم»
تام ناپدید میشه و تنها ضبط صوتش پیدا میشه، تاحالا کسی نفهمیده داستان اون جزیره چیه و چه اتفاقی برای تام افتاده
فقط صحبت های ضبط شده تام داخل جزیره هست که توی youtube میتونید پیداش کنید.
۹.۷k
۰۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.