گرگ پیر به زن گفتبشین عصاتو با همون عشقی تمیز کن که یه و
گرگ پیر به زن گفت:بشین عصاتو با همون عشقی تمیز کن که یه وسترن هفت تیرش رو تمیز میکنه..
زن گفت : زر نزن تو خودت به فاک رفتی توم یه بد بختی
گرگ پیر باهمون نگاه پیرش که برای زن دیگه چندش بود به زن نگاه کرد و پرسید:اخرین رابطه ات کی بود؟؟ زن فکر کرد به اخرین بار اخرین شب اخرین صبح.....لزومی ندید که برایش تعریف کند که با یه گرگ 10سال جوان تر از گرگ پیر بود ! با بیخیالی گفت :نداشتم
گرگ پیر چیزی نگفت اما انگار از خدایش بود زن هم همین سوال را از او بپرسد اوهم با نهایت اخلاص بگوید :همین دیشب !!!!!!
چشمش به کتف زن افتاد با چشمش اشاره کرد به زن پرسید:اونجاتو کی گاز زده ؟؟؟؟
زن بند تاپش رو کنار زد و به جای گاز خیره شد و یاد اخرین شب افتاد و درد دلش تازه شد محکم در دلش گفت آآآخخخخخ....سرش را پایین انداخت و گفت یه نفر گاز زده دیگه !
اسمشو پرسید زن هم اسمشو گفت
گرگ پیر پرسید :قابل اعتماده ؟؟
زن گفت: اره قابل اعتماده صبح بامنه شبم با اونه فرداشم با یکی دیگه هه...هه...من فقط زود از یادش میرم .
ولت کرده ؟ اره باز رفت.
گرگ پیر قیافهی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت:خیال میکنی همه مثل منن ؟ مرد پیدا نمیشه توم عشق و حالتو بکن عاشق نشو .
زن گفت : خفه شو من حتی از خود توهم زخم خوردم .
از رو پاهای گرگ پیرش بلند شد و تاپش را دراورد و زخمای تنش را نشانش داد گفت: اون این بلارو سرم اورده خودم ازش خواستم این کاررو بکنه .
با چشمهای پیرش به تن زن زل زده بود
زن دوباره رفت سر گرگ پیرش را بغل کرد و روی شانه اش گذاشت و گفت : کاری به تن من نداشته باش من نه جسمم تورو میخواد و نه روحم.
من فقط میتونم توی همین اشپزخانه ی لوکست برات همبرگر سرخ کنم و توم با دوستات بازیه تخته کنی
منم برم کنار پنجره وایستم مست کنم از همینجا ساختمون 3خوابه ای رو از پشت پرده های مشکی دید بزنم و شایدم از همون علف هایی که توی جای سیگاری برنزات گذاشتی بردارم بکشم شاید تونستم از همین پنجره یه جزیره ببینم!!!!!!!!!!!!!!!!
همبرگرا بسوزند ...
میدونی حوصلتو ندارم زود باش گریه هاتو بکن و داستان مزخرف خیانت زنتو هزار بار واسم تعریف کن و گریه کن لعنتی پیر خرفت!!!
این پا درد میکنه واس هرچی رفتنه.
زن گفت : زر نزن تو خودت به فاک رفتی توم یه بد بختی
گرگ پیر باهمون نگاه پیرش که برای زن دیگه چندش بود به زن نگاه کرد و پرسید:اخرین رابطه ات کی بود؟؟ زن فکر کرد به اخرین بار اخرین شب اخرین صبح.....لزومی ندید که برایش تعریف کند که با یه گرگ 10سال جوان تر از گرگ پیر بود ! با بیخیالی گفت :نداشتم
گرگ پیر چیزی نگفت اما انگار از خدایش بود زن هم همین سوال را از او بپرسد اوهم با نهایت اخلاص بگوید :همین دیشب !!!!!!
چشمش به کتف زن افتاد با چشمش اشاره کرد به زن پرسید:اونجاتو کی گاز زده ؟؟؟؟
زن بند تاپش رو کنار زد و به جای گاز خیره شد و یاد اخرین شب افتاد و درد دلش تازه شد محکم در دلش گفت آآآخخخخخ....سرش را پایین انداخت و گفت یه نفر گاز زده دیگه !
اسمشو پرسید زن هم اسمشو گفت
گرگ پیر پرسید :قابل اعتماده ؟؟
زن گفت: اره قابل اعتماده صبح بامنه شبم با اونه فرداشم با یکی دیگه هه...هه...من فقط زود از یادش میرم .
ولت کرده ؟ اره باز رفت.
گرگ پیر قیافهی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت:خیال میکنی همه مثل منن ؟ مرد پیدا نمیشه توم عشق و حالتو بکن عاشق نشو .
زن گفت : خفه شو من حتی از خود توهم زخم خوردم .
از رو پاهای گرگ پیرش بلند شد و تاپش را دراورد و زخمای تنش را نشانش داد گفت: اون این بلارو سرم اورده خودم ازش خواستم این کاررو بکنه .
با چشمهای پیرش به تن زن زل زده بود
زن دوباره رفت سر گرگ پیرش را بغل کرد و روی شانه اش گذاشت و گفت : کاری به تن من نداشته باش من نه جسمم تورو میخواد و نه روحم.
من فقط میتونم توی همین اشپزخانه ی لوکست برات همبرگر سرخ کنم و توم با دوستات بازیه تخته کنی
منم برم کنار پنجره وایستم مست کنم از همینجا ساختمون 3خوابه ای رو از پشت پرده های مشکی دید بزنم و شایدم از همون علف هایی که توی جای سیگاری برنزات گذاشتی بردارم بکشم شاید تونستم از همین پنجره یه جزیره ببینم!!!!!!!!!!!!!!!!
همبرگرا بسوزند ...
میدونی حوصلتو ندارم زود باش گریه هاتو بکن و داستان مزخرف خیانت زنتو هزار بار واسم تعریف کن و گریه کن لعنتی پیر خرفت!!!
این پا درد میکنه واس هرچی رفتنه.
- ۳.۰k
- ۰۶ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط