من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان

من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

👤 شهریار
دیدگاه ها (۲)

خاک ره آن یار سفرکرده بیاریدتا چشم جهان بین کنمش جای اقامت👤 ...

دلِ تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیستامان ای سنگدل از درد و ...

جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایعستجز سر عشق هر چه بگویی بطالتس...

گو شمع میارید در این جمع که امشبدر مجلس ما ماه رخ دوست تمام ...

هوای کوی تو از سر نمی رود...

درخت بیچاره فکر کرده بهاره به خاطر هوای گرم‌

كس در اين شهر ندارد سر تيمار غريبان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط