امشب مسافر کربلا داشتیم

امشب مسافر کربلا داشتیم...
وقتی تو خونه پای تلوزیون میبینی که همه دارن میرن دلت میخاد بری...
وقتی میری ترمینال دیگ دلت فقط نمیخاد؛ بلکه دلت میمیره،جون میده، بال بال میزنه ک بره...
پیرو جوون، سوسولو مذهبی، دارن میرن، دارن پر میکشن بین الحرمین...
باز من موندم...
باز سومین سال شد ک نشد...
حالم واقن بده...
کاش میشد...
دعا کنید همه مسافراش سلامت برگردن...
دعا کنید جوونامون تو این راه باشن...
بعضی وقتا دیدنه اون بچه قرطیه،اونیکه همه فک میکنن جهنمیه، تو این راه، بیشتر ب آدم میچسبه تا دیدنه اونیکه از اول با ریشو تسبیح بوده...
این جاهاس ک ب پسرا حسودیم میشه، چون بزنه ب سرش آزاده، میره، داداشم پارسال تو اتوبوس زنگ زد ک حلالم کنید رفتم...
به همین راحتی...به همین آزادی...ولی دختر گیره...زن گیره...
خدایا امسالم فقط حسرت نصیبم شد...
هرکی میره التماسه دعا....سفرتون به سلامت....
بچه های جونوبیو لب مرز، هوای زائرا رو داشته باشید............