وقتی عاشق شوهر خواهرتی
وقتی عاشق شوهر خواهرتی
part³
سوار ماشینم شدمو به سمت دانشگاه رفتم...
به ساعت نگاه کردم، واییی ساعت9:34 بود من 9:30کلاسم شروع میشد دویدم سمت کلاس سریع رفتم داخل خدارو شکر استاد نیومده بود
به جین سلام کردمو رفتم پیش هیونا نشستم
هیونا: سلام چطوری
ا/ت:سلام خوبم تو چطوری
هیونا: منم خوبم، امروز جینو با لیسا اشنا میکنی؟
ا/ت: واییی اره خیلی ذوق دارم، هم ذوق زدم هم یکمی دلشوره دارم نمیدونم چرا
هیونا: الکی دلشوره نداشته باش همچی خوب پیش میره
ا/ت: امیدوارم
با ورود استاد به کلاس سکوت کردیم
پرش زمانی👇🏻
استاد: خسته نباشی خدانگهدار
کلاس تموم شد با هیونا خدا حافظی کردم و رفتم پیش جین
ا/ت: سلام جین
جین: سلام ا/ت خوبی؟
ا/ت: خوبم مرسی، تو خوبی؟
جین: منم خوبم مرسی
ا/ت: خب بریم پیش خواهرم؟
جین:اوکی بریم سوار ماشین من شیم
ا/ت: من ماشین اوردم، برات لوکیشن میفرستم بیا
جین: اوکی، فعلا🖐🏻
ا/ت: فعلا🖐🏻
میشه بخاطر سوک جین بکوبی رو لایک؟
part³
سوار ماشینم شدمو به سمت دانشگاه رفتم...
به ساعت نگاه کردم، واییی ساعت9:34 بود من 9:30کلاسم شروع میشد دویدم سمت کلاس سریع رفتم داخل خدارو شکر استاد نیومده بود
به جین سلام کردمو رفتم پیش هیونا نشستم
هیونا: سلام چطوری
ا/ت:سلام خوبم تو چطوری
هیونا: منم خوبم، امروز جینو با لیسا اشنا میکنی؟
ا/ت: واییی اره خیلی ذوق دارم، هم ذوق زدم هم یکمی دلشوره دارم نمیدونم چرا
هیونا: الکی دلشوره نداشته باش همچی خوب پیش میره
ا/ت: امیدوارم
با ورود استاد به کلاس سکوت کردیم
پرش زمانی👇🏻
استاد: خسته نباشی خدانگهدار
کلاس تموم شد با هیونا خدا حافظی کردم و رفتم پیش جین
ا/ت: سلام جین
جین: سلام ا/ت خوبی؟
ا/ت: خوبم مرسی، تو خوبی؟
جین: منم خوبم مرسی
ا/ت: خب بریم پیش خواهرم؟
جین:اوکی بریم سوار ماشین من شیم
ا/ت: من ماشین اوردم، برات لوکیشن میفرستم بیا
جین: اوکی، فعلا🖐🏻
ا/ت: فعلا🖐🏻
میشه بخاطر سوک جین بکوبی رو لایک؟
۱۳.۲k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.