یا صاحب الزمانعج
«یا صاحب الزمان(عج)»⬇
بر کویِ لطف و رحمتت،مسکین تر از مسکین منم
بی دیدنِ رخسارِ تو،غمگین ترین غمگین منم
در عشقِ لیلی عاقبت،مجنون تر از مجنون شوم
زیرا چو فرهادِ زمان،جوینده ی شیرین منم
یعقوبم و پیراهنِ،خونی نسازد ساکتم
خواهانِ آن پیراهنِ،زیبا و عطرآگین منم
در روزگارِ بی کسی، اندر میانِ دشمنان
دلخسته از مکرِ عدو، آزرده از توهین منم
دردِ فراقت در دلم، شد مایه ی دلواپسی
عمری بُوَد دارنده ی، این دردِ بی تسکین منم
نالم ز هجرت دائماً، گشتم مریض از دوریت
حالا نگر در بسترم، بیمارِ بی بالین منم
بارِ غمت بر دوشِ من،خم می کند پشت مرا
باشد بجا گر گویمت،بشکسته ی دیرین منم
مانند شطرنجِ جهان،من گر شوم سربازِ تو
آن دم بگویم در رهت،بالا تر از فرزین منم
جوینده ی زیباترین،گلواژه هایم بهر تو
تا گویمت وقت سخن، سازنده ی گلچین منم
عباس کامیارمهر
بر کویِ لطف و رحمتت،مسکین تر از مسکین منم
بی دیدنِ رخسارِ تو،غمگین ترین غمگین منم
در عشقِ لیلی عاقبت،مجنون تر از مجنون شوم
زیرا چو فرهادِ زمان،جوینده ی شیرین منم
یعقوبم و پیراهنِ،خونی نسازد ساکتم
خواهانِ آن پیراهنِ،زیبا و عطرآگین منم
در روزگارِ بی کسی، اندر میانِ دشمنان
دلخسته از مکرِ عدو، آزرده از توهین منم
دردِ فراقت در دلم، شد مایه ی دلواپسی
عمری بُوَد دارنده ی، این دردِ بی تسکین منم
نالم ز هجرت دائماً، گشتم مریض از دوریت
حالا نگر در بسترم، بیمارِ بی بالین منم
بارِ غمت بر دوشِ من،خم می کند پشت مرا
باشد بجا گر گویمت،بشکسته ی دیرین منم
مانند شطرنجِ جهان،من گر شوم سربازِ تو
آن دم بگویم در رهت،بالا تر از فرزین منم
جوینده ی زیباترین،گلواژه هایم بهر تو
تا گویمت وقت سخن، سازنده ی گلچین منم
عباس کامیارمهر
- ۷۶۸
- ۱۰ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط