مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

گذشته برگ ریزون هایدی

«هایدی یه دختر ایرانی بود، ۱۶ ساله و کلاس دهم. درست قبل تولدش، یه اتفاق خیلی تلخ توی مدرسه افتاد. زنگ آخر وقتی همه رفته بودن، هایدی داشت کلاس رو مرتب می‌کرد که متین، پسری که بهش علاقه داشت، وارد شد. اما پشت اون ظاهر، ذات شیطانی داشت. متین بهش نزدیک شد و از فرصت سوءاستفاده کرد و هایدی رو مورد آزار جنـ..سی قرار داد.

این ماجرا بی‌دلیل نبود؛ یکی از دوستای صمیمی هایدی که بهش حسادت می‌کرد، بدنش رو دیده بود و بعد به متین درباره‌ی ظاهرش حرف زده بود. همین باعث شد اون اتفاق شوم شروع بشه.

بعد از اون، هایدی مدت‌ها افسرده شد و حتی روش نمی‌شد بره مدرسه. با اینترنت درس می‌خوند تا کمتر دیده بشه. پدرش که وضع مالی خوبی داشت، تصمیم گرفت خانواده رو به آمریکا ببره تا شاید حالش بهتر بشه.

اما قبل از مهاجرت، فشار روحی و استرس زیاد باعث شد نفسش بند بیاد و کم‌کم مشکل ریوی پیدا کنه. از اون موقع ریه‌هاش ضعیف شدن و بیماری همراهش شد.

وقتی رسیدن آمریکا، دوست قدیمیش دوباره بهش زنگ زد و شروع کرد به مسخره کردنش. هایدی گوشی رو گذاشت روی حالت هواپیما و رفت سراغ یه هدست قدیمی. همون لحظه وارد یه دنیای عجیب شد؛ یه سیرک دیجیتالی که توش تونست دوستای جدید پیدا کنه.

هایدی هنوز حساسیت خاصی نسبت به پسرا داشت، برای همین جکس همیشه مراقب بود کسی زیادی بهش نزدیک نشه. اون می‌دونست هایدی روحیه‌ی نازک و احساسات ظریفی داره. جکس عاشق هایدی نبود، ولی هایدی بهش علاقه‌ی خیلی خیلی زیادی داشت. با اینکه هایدی معمولاً ساکته، وقتی سکوت همه‌جا رو می‌گیره، یه جوک شوهرعمه‌ای می‌ندازه تا فضا عوض بشه.

قانون نانوشته‌شون این بود که هیچ پسری حق نداره به هایدی نزدیک بشه، جز جکس. همین باعث شد هایدی توی اون دنیای عجیب یه حس امنیت پیدا کنه، حتی با همه‌ی زخم‌های گذشته و بیماری‌ای که هنوز همراهشه.»
دیدگاه ها (۳۹)

گرایش هایدی

اما حس نفر دوم...

منطق خواهر ۶ سالم...

هایدی بعد دو روز تو اتاق جسیکا موندن...:

همه اطلاعات اضافه راجع به هایدی:) پارت اول:/

بچه ها تئوری.. (حاوی اسپویل)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط