داستانکوتاه بوقلمونی گاوی بدید و گفت در آرزوی پروازم

#داستان_کوتاه بوقلمونی، گاوی بدید و گفت: در آرزوی پروازم، اما چگونه، ندانم.
گاو پاسخ داد: گر ز تاپاله من خوری، قدرت بر بالهایت فتد و پرواز کنی.
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست! تیراندازی ماهر، بوقلمون را بر درخت بدید، تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاکش نمود...
شاید با خوردن هر گندی به بالا برسید، اما مطمئن باشید که در بالا نخواهید ماند!

((پایبندی به اخلاق شرط جاودانگی است,فرانسیس بیکن))
دیدگاه ها (۱)

#حکایت می گویند: فردی از کنار مسجد رد می شد.متوجه شد یک نفر ...

چرخه رشد توت فرنگی 😍😋🍓🍓🍓

#درنگ #حکایت خری به درختی بسته بود.شیطان خر را باز کرد.خر وا...

دریاچه هیلیِر واقع در مجمع الجزایر Recherche استرالیا میباشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط