عاشقانه مرگبار
عاشقانه مرگبار
part 1
دیدید که میگن بعد هر سختی آسانی میاد ؟
اما همیشه این طور نیست ، ات تو زندگیش جز سختی کسی رو نمی شناخت. بعد از اینکه خانوادش برای پول ولش کردن تا بمیره دیگه چشماش احساس نداشت دیگه لبخند نزد البته قبل از اون هم لبخند نمی زد ولی الان حتی دیگه بهش فکرم نمی کنه...
اما احساسات هیچ وقت دست خود آدم نبوده و جیا اون کسی بود که دوباره اون احساسات رو شعله ور کرد و لبخند رو برای لحظه ای روی لب های ات نشوند و قلب سنگیش رو از محبت و وفاداری پر کرد ( نیازمند یکی از این دوست ها 🙃)
کمکش کرد دوباره روی پاش وایسه و طعم موفقیت رو بچشه و ات هم متقابل کمک ها و وفاداری های جیا رو خبران کرد و کمکش کرد ...
دوستی این دو نفر به زیبایی رز های دوقولویی بود که به رشد هم کمک و با دیدن هم زندگی میکردند
از نظر این دو نفر ، زندگیشان فقط به یه چیز نیاز داشت اون هم خودشان بود ...
ویو ات
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم
از تخت بیرون اومدم و یه حمام ۱۰ مینی گرفتم ، لباسم رو عوض کردم و روتین پوستیم رو انجام دادم به سمت اتاق جیا رفتم تا بیدارش کنم
ات: جیا ..... جیاااااااااااا
جیا: ها چیه برا چی انقدر صدا می کنی ؟ (خوابالود)
ات : پاشو دیگه باید یه سر بریم شرکت مگه خرسی انقدر می خوابی ؟
جیا: خوب حالا خوبه تا پارسال به زور از تخت میاوردمت بیرون 😒
ات : 😅 پاشو من رفتم صبحونه بخورم
جیا : اومدم بابا اومدم
ویو جیا
بلند شدم و یه حمام ۱۰ مینی گرفتم لباسم رو پوشیدم و مو هام رو خشک کردم و با یه کیلیپس بستمشون و یه آرایش لایت کردم رفتم پایین
(ات رو با این × نشون میدم و حیا رو با این _ )
× دیر اومدی تموم شد ( با دهن پر یه تیکه دیگه پن کیک گذاشت دهنش)
_ اول قورت بده بعد برو سراغ بعدی الان خفه میشی 😃
× نگران نباش من لپام بزرگه جا میشه 😋
_ همستر ها هم در مواقع ضروری از لپاشون استفاده می کنن 😅
× وقتی تو هستی یعنی موقع ضروری
اگه دیر بجنبم چیزی بهم نمیرسه
_ فعلا اونی که باید گشنه بمونه منم همستر خانم 😅
( همه اینا رو به تمسخر و شوخی طور میگن )
× دیگه می خواستی زود پاشی الانم قهوت رو بردار تو راه بخور دیر شد
راوی: ات رفت بیرون و ماشین رو روشن کرد چرا هم با باشه ای بحث رو تموم کرد و قهوش رو برداشت و رفت سمت ماشین ...
ادامه دارد
چون پارت اوله شرط نداره شب هم یه پارت دیگه براتون می زارم شایدم چند ساعت دیگه
لباس و خونه ات و جیا هم براتون می زارم
حمایت یادتون نره ♡
part 1
دیدید که میگن بعد هر سختی آسانی میاد ؟
اما همیشه این طور نیست ، ات تو زندگیش جز سختی کسی رو نمی شناخت. بعد از اینکه خانوادش برای پول ولش کردن تا بمیره دیگه چشماش احساس نداشت دیگه لبخند نزد البته قبل از اون هم لبخند نمی زد ولی الان حتی دیگه بهش فکرم نمی کنه...
اما احساسات هیچ وقت دست خود آدم نبوده و جیا اون کسی بود که دوباره اون احساسات رو شعله ور کرد و لبخند رو برای لحظه ای روی لب های ات نشوند و قلب سنگیش رو از محبت و وفاداری پر کرد ( نیازمند یکی از این دوست ها 🙃)
کمکش کرد دوباره روی پاش وایسه و طعم موفقیت رو بچشه و ات هم متقابل کمک ها و وفاداری های جیا رو خبران کرد و کمکش کرد ...
دوستی این دو نفر به زیبایی رز های دوقولویی بود که به رشد هم کمک و با دیدن هم زندگی میکردند
از نظر این دو نفر ، زندگیشان فقط به یه چیز نیاز داشت اون هم خودشان بود ...
ویو ات
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم
از تخت بیرون اومدم و یه حمام ۱۰ مینی گرفتم ، لباسم رو عوض کردم و روتین پوستیم رو انجام دادم به سمت اتاق جیا رفتم تا بیدارش کنم
ات: جیا ..... جیاااااااااااا
جیا: ها چیه برا چی انقدر صدا می کنی ؟ (خوابالود)
ات : پاشو دیگه باید یه سر بریم شرکت مگه خرسی انقدر می خوابی ؟
جیا: خوب حالا خوبه تا پارسال به زور از تخت میاوردمت بیرون 😒
ات : 😅 پاشو من رفتم صبحونه بخورم
جیا : اومدم بابا اومدم
ویو جیا
بلند شدم و یه حمام ۱۰ مینی گرفتم لباسم رو پوشیدم و مو هام رو خشک کردم و با یه کیلیپس بستمشون و یه آرایش لایت کردم رفتم پایین
(ات رو با این × نشون میدم و حیا رو با این _ )
× دیر اومدی تموم شد ( با دهن پر یه تیکه دیگه پن کیک گذاشت دهنش)
_ اول قورت بده بعد برو سراغ بعدی الان خفه میشی 😃
× نگران نباش من لپام بزرگه جا میشه 😋
_ همستر ها هم در مواقع ضروری از لپاشون استفاده می کنن 😅
× وقتی تو هستی یعنی موقع ضروری
اگه دیر بجنبم چیزی بهم نمیرسه
_ فعلا اونی که باید گشنه بمونه منم همستر خانم 😅
( همه اینا رو به تمسخر و شوخی طور میگن )
× دیگه می خواستی زود پاشی الانم قهوت رو بردار تو راه بخور دیر شد
راوی: ات رفت بیرون و ماشین رو روشن کرد چرا هم با باشه ای بحث رو تموم کرد و قهوش رو برداشت و رفت سمت ماشین ...
ادامه دارد
چون پارت اوله شرط نداره شب هم یه پارت دیگه براتون می زارم شایدم چند ساعت دیگه
لباس و خونه ات و جیا هم براتون می زارم
حمایت یادتون نره ♡
۶.۱k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.