میخواهم دست ببرم در خاطراتم

‍ میخواهم دست ببرم در خاطراتم
ببرمت هر جا که نبودی
آن دورها
به روز اول مهر
آب،بابا،عشق!
به کودکی،بازی،خنده هایت!
ببرمت به نوجوانی
به موسیقی،گل سرخ لای کتاب!
سرفه های خشک از سیگار دوست داشتنی!
ببرمت به اولین باران عاشقانه
به سینما،ساز،به پیاده روی مست از آواز!
میخواهم ببرم تو را
به میهمانی انگشت هایمان در دل هم!
به اولین بوسه،به رویا!
میخواهم دست ببرم در خاطراتم
و هرجا نبودی جایت را خالی کنم!
ببرمت به همین چند لحظه پیش،
همین جا،
روی همین صندلی؛
و حالا...
خوش آمدی به جنون،به دیوانگی!
دیدگاه ها (۲۵)

آبان ، ماهِ خوبِ من ، تمام نشو !تویی که مفهومِ حقیقیِ پاییزی...

امشـب ؛براے چند ثانیہ هم ڪہ شده خوب ِ خوب ِ خوبمڪث ڪن روے هر...

هیچ تغییری نکرده امفقط برای خودم سنگری ساخته امبدون پنجرهبدو...

باید بروم...دلتنگ که شدیگلدان کوچک پشت پنجره را ببوس من، یک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط