صد فصل

صد فصل
بهار آید و
بیرون ننهم گام

ترسم که بیایی تو و
در خانه
نباشم...
دیدگاه ها (۷)

همیشه حرارت لازم نیست... گاه از سردی یک نگاه میتوان آتش ...

سیب بهانهبود!باز آدمبهشت رابه لبخندحواخواهد فروخت!

آنقدر آمده ام کهصد باره باید رسیده باشم به " تو "نکند در آن ...

شگفته

فرشتگان به حال منو تو می خندند !!!!

اونجا که شاملو میگه:آیدا تو بهار منی و من خاك و مزرعه‌ام !با...

بیمارماز آن لب چاک زبانبیدارماز آن یار،از دور نگرانمثل گل خش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط