به دیدارم بیا ای هم گناه ای مهربان با من

به دیدارم بیا ، ای هم گناه ، ای مهربان با من 
که اینان زود می پوشند رو در خوابهای بی گناهی ها
و من می مانم و بیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیده ی متروک
شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست 
که درخوابند آن نیلوفر آبی و ماهیها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
دیدگاه ها (۱)

دلتــــــــــنگ نبودیتا ببـــینیگـاهینابــــــــــود میشویحت...

انسان پدیده ای غریب استبه فتح هیمالیا میرودبه کشف اقیانوس آر...

.تو در هوای تمام شعرهایمجا مانده ای!خودت را که میگیری از بیت...

همیشه جنگیست بین...عقل..ودل..همیشه حق با عقل است...ولی امان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط