رد نفسهایت

رَدِ "نفــس"هایــت ....
روی صورتــم مانــده ....

و تَـمنـــــا از ....
"نفـس"،"نفـس" زدنهایــم ....
مـی‌چـکـــــد ....

گنـاهِ لبـهای مَــن نیســت ....
لـبــهای تُـــو بــه ....
ضیــافتــی نـاگفتـنــی ....

فَــرا می‌خـواندشــان .....!!!

#سهیل_جلالی
دیدگاه ها (۵)

دلم باز هیجان می خواهد ...چیزی شبیه گرمای آغوشش ...چیزی شبیه...

گویند لبِ یار ...کند رفعِْ عطش را ...من هرچه ...مَکیدم لبِ ا...

آغوشت شبیه ....خانه خداست ....هر بار که جدا می‌شوم ....آرزوی...

میدانی جان دلمخیلی ها میگویند عشق شهریار حسابی ناب بودمیگوین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط