ماییم و نفس داشتن اما نکشیدن

ماییم و نفس داشتن امّا نکشیدن
بالای سر مرده مسیحا نکشیدن
بی‎عرضگی از ماست اگر که نرسیدیم
به مرتبه‎ی حسرت دنیا نکشیدن
هر جا سخن از توست چرا پایه نبودن
هر جا که گناه است چرا پا نکشیدن
تقصیر من و دوری از کوی تو، این است
قطره نشدن منّت دریا نکشیدن
شرمنده‎ام از عمر که شد وقف دو غفلت
از غیر، کشیدن، غم آقا نکشیدن
ما لکّه‎ی ننگیم ببخشید چه تلخ است
یوسف شدن و رنج زلیخا نکشیدن
مجنون همه‎ی آبرویش خونِ دلِ اوست
زشت است غم دوری لیلا نکشیدن
چه جای گله چون خودمان خواسته بودیم
تب داشتن و نازِ مداوا نکشیدن
دیدگاه ها (۱)

فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیستسجاده ی زر دوز که محراب دعا ...

عقل بیهوده سر طرح معما داردبازی عشق مگر شایدو اما داردبا نسی...

شکست بخشی از زندگی است. . . اگر شکست نخورید نمی آموزیـد. . ....

جنگل ثمرنداشت تبر اختراع شد هابیل ها مزاحم قابیل میشدند افسا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط