غزلم چشمه تصویر و صدا بود نبود

غزلم چشمه تصویر و صدا بود, نبود ؟
جوشش قلب من سر به هوا بود, نبود ؟

دفتر شعرمن از دید شما مشتریان
ویترین همه ی خاطره ها بود, نبود ؟


من به این عشق پراز فاصله مشکوک شدم
شک امروز من آن روز خطا بود , نبود؟

کفن زندگیم ماحصل کوچ شماست
بود من در گرو بود شما بود, نبود ؟

ملتمس بود نگاهم پی چشمان شما!
چشمتان وقت سفر ناشنوا بود, نبود ؟

یادتان رفت، نرفت! آمده مهمان من است
این همان عهد میان من و ما بود, نبود ؟

واژه های غزل کهنه شهادت بدهید
شب پرواز لبم غرق دعا بود, نبود
دیدگاه ها (۴۶)

باز هم قصه ی، من قصه ی کم حوصله هاست درد دل می کنم این بار ک...

باران جان با قلبی پرمهر تولدت رو تبریک میگم ازخدا میخوام همی...

و روز های تقویم گذشت و روز دختر فرا رسید...اصلا میدانی دنیا ...

چه دل است این دل من؟که زیک لرزش اشکبر رخ رهگذرییا ز نالیدن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط