سناریو اکسویی
#سناریو_اکسویی
😼 اکسو در میدون جنگ😹
❗ ️چانیول:توی دوره اموزشی هستن و فرمانده سپرده ک چان نارنجکو پرت کنه
چانم با ی اعتماد ب نفس اومد و تققق نارنجکو انداخت پشت سنگر خودشون😐 و همه را ب چیززز داد
چان:😌
فرمانده:
❗ ️چن:داره با فرمانده کل سپاه بحث میکنه ک چرا جنگ با حرفم میشه همه چیزو حل کرد☺ ️ فرمانده ب عقلش شک میکنه ی میگ ی نسخه چکاپ کامل براش بنویسن(بچه ذاتا مهربونه چرا نمیفهمن؟😑 )
❗ ️بکهیون: جلسه گرفتن بکهیونو ب عنوان تعمه بفرستن خط مقدم براشون دلقک بازی دراره تا زمان بخرن بتونن حمله کنن😅 بک میره کیوت میشه با پاپی اشتباش میگیرن میبرن بزرگش کنن😂 😐
❗ ️لی:😃 ☝ ️من میرم براشون لالایی میخونم بخوابن شما حمله کنید
البته شاید خودمم باشون خواب رفتم اونوقت چجوری بتون خبر بدم😓
فرمانده:
سربازا:
لی:😴
❗ ️شیومین: بخاطر جنگیدن زیاد و تیر در کردن خسته شده دنبال ی مغازه میگرده یچی بخره بخوره ک یهو یادش میاد اینجا میدون جنگه مغازه کجاشه اخه😖 سر افکنده ب جنگیدن ادامه میده ک چشش سنگرو میبینه میره بببینه چی داره چی نداره ی تن ماهی و نون لواش بر میداره
والا همینم غنیمته😖
❗ ️کیونگ: تو خط مقدمه و عینکشو نزده تا میاد نشونه گیری کنه طرف با نگاه کیونگ میمیره
کیونگ:😟
فرمانده:😎
❗ ️سهون:خیلی پوکر تفنگو گرفته دستش داره عین ادم میجنگه والا جنگولگ بازی چیه تیرم بخوره مهم نیی مهم فقط حالت چهرس(فهمیدی یا ن😕 )
❗ ️سوهو: کلللللل پادگانو خریده
نشسته تو سنگر داره برنامه سفر میچینه😐 هر لحظه ام ممکنه سنگر رو سرش خراب شه
❗ ️کای: در حال جنگیدنه ک خشتکش جر میخوره😹 چنو صدا میزنه بیاد بدوزتش کای شلوارو داده چن بدوزه و خودش داره با شرت میجنگه😂 😂
نتیجه اخلاقی:کای هرجا باشه خشتکش پارس☝ ️😂
❗ ️کریس: در تصورات خود ب سر میبرد
ک هزاران نفرو یا کشته یا اسیر کرده و قهرمان میدون شده
در واقعیت:چان میرنه رو کولش و میگ دادا مگسههه مگسس ی مگس کشتی این پرستیژ چیه گرفتی بابا ما خودمون این کاره ایممممم😫
❗ ️لوهان: اصن این بشرر بسک چشاش نازهههه تا میان اسیرش کنن یا بش شکلیک کنن ی دل ن صد دل عاشقش میشن😻
حرفی سخنی چیزی باقی میمونه😂
❗ ️تائو: ترسیده و پشت سنگر قایم شده😂
هر از گاهیم جو پانداییش گل میکنه و ب یاد مرحوم بروسلی با ی اووووو میاد بالا دوباره میره پایین😑
منبع :چنل تلگرام: @f_f_e_x_o
#اکسو
😼 اکسو در میدون جنگ😹
❗ ️چانیول:توی دوره اموزشی هستن و فرمانده سپرده ک چان نارنجکو پرت کنه
چانم با ی اعتماد ب نفس اومد و تققق نارنجکو انداخت پشت سنگر خودشون😐 و همه را ب چیززز داد
چان:😌
فرمانده:
❗ ️چن:داره با فرمانده کل سپاه بحث میکنه ک چرا جنگ با حرفم میشه همه چیزو حل کرد☺ ️ فرمانده ب عقلش شک میکنه ی میگ ی نسخه چکاپ کامل براش بنویسن(بچه ذاتا مهربونه چرا نمیفهمن؟😑 )
❗ ️بکهیون: جلسه گرفتن بکهیونو ب عنوان تعمه بفرستن خط مقدم براشون دلقک بازی دراره تا زمان بخرن بتونن حمله کنن😅 بک میره کیوت میشه با پاپی اشتباش میگیرن میبرن بزرگش کنن😂 😐
❗ ️لی:😃 ☝ ️من میرم براشون لالایی میخونم بخوابن شما حمله کنید
البته شاید خودمم باشون خواب رفتم اونوقت چجوری بتون خبر بدم😓
فرمانده:
سربازا:
لی:😴
❗ ️شیومین: بخاطر جنگیدن زیاد و تیر در کردن خسته شده دنبال ی مغازه میگرده یچی بخره بخوره ک یهو یادش میاد اینجا میدون جنگه مغازه کجاشه اخه😖 سر افکنده ب جنگیدن ادامه میده ک چشش سنگرو میبینه میره بببینه چی داره چی نداره ی تن ماهی و نون لواش بر میداره
والا همینم غنیمته😖
❗ ️کیونگ: تو خط مقدمه و عینکشو نزده تا میاد نشونه گیری کنه طرف با نگاه کیونگ میمیره
کیونگ:😟
فرمانده:😎
❗ ️سهون:خیلی پوکر تفنگو گرفته دستش داره عین ادم میجنگه والا جنگولگ بازی چیه تیرم بخوره مهم نیی مهم فقط حالت چهرس(فهمیدی یا ن😕 )
❗ ️سوهو: کلللللل پادگانو خریده
نشسته تو سنگر داره برنامه سفر میچینه😐 هر لحظه ام ممکنه سنگر رو سرش خراب شه
❗ ️کای: در حال جنگیدنه ک خشتکش جر میخوره😹 چنو صدا میزنه بیاد بدوزتش کای شلوارو داده چن بدوزه و خودش داره با شرت میجنگه😂 😂
نتیجه اخلاقی:کای هرجا باشه خشتکش پارس☝ ️😂
❗ ️کریس: در تصورات خود ب سر میبرد
ک هزاران نفرو یا کشته یا اسیر کرده و قهرمان میدون شده
در واقعیت:چان میرنه رو کولش و میگ دادا مگسههه مگسس ی مگس کشتی این پرستیژ چیه گرفتی بابا ما خودمون این کاره ایممممم😫
❗ ️لوهان: اصن این بشرر بسک چشاش نازهههه تا میان اسیرش کنن یا بش شکلیک کنن ی دل ن صد دل عاشقش میشن😻
حرفی سخنی چیزی باقی میمونه😂
❗ ️تائو: ترسیده و پشت سنگر قایم شده😂
هر از گاهیم جو پانداییش گل میکنه و ب یاد مرحوم بروسلی با ی اووووو میاد بالا دوباره میره پایین😑
منبع :چنل تلگرام: @f_f_e_x_o
#اکسو
۷.۴k
۲۵ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.