شعر بانو سیمینبهبهانی که به استادابتهاج تقدیم کردند

شعر بانو #سیمین_بهبهانی که به #استاد_ابتهاج" تقدیم کردند:

دیگر نه جوانم که جوانی کنم، ای دوست،
یا قصّه از آن « افتد و دانی» کنم ای دوست

هنگام سبک خیزیِ آهوی جوان است،
پیرانه سر آن به که گرانی کنم، ای دوست

غم بُرد چنان تاب و توانم که عجب نیست
نتوانم اگر آنچه توانی کنم، ای دوست

در مرگ عزیزان جوان فرصت آن کو
تا کار به جز مرثیه خوانی کنم، ای دوست؟

دل مُرد و در او شعله ی رقصان غزل مرد،
حیف است تغزل که زبانی کنم، ای دوست

در باغ نه آن گلبن سرسبز بهارم
تا بار دگر عطرفشانی کنم، ای دوست

با برف زمستانیِ سنگین چه توان کرد
گر حوصله ی باد خزانی کنم، ای دوست؟

درسینه هوس بود و کنون غیرنفس نیست،
جز این به نمردن چه نشانی کنم ، ای دوست؟

آن است که خود را چو غباری بزدایم
می باید اگر خانه تکانی کنم، ای دوست


6 اسفند ماه، زادروز شاعر بزرگ معاصر کشورمون "هوشنگ ابتهاج" متخلص به (ه. الف. سایه)

نود و یک سالگی‌ات مبارک ❤ 😍
سایه‌‌ات بر سر ادبیات پارسی مستدام...


چهارشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۷
ساعت : بیست و یک
۱۷۷۵
۱۷۶۰
دیدگاه ها (۱۱)

برای خیلی‌ها تنها شدن آخر دنیاست!برای بعضی‌ها هم وزن مردن اس...

اگر خواب هایت سنگین شده مرا ببخش؛بیداری که قسمتمان نشد،در رو...

بلد بود وقتی یک قاشق توی ظرف هست، آن را همیشه طرفِ معشوقش بگ...

می نویسم "میم"تو اما هزار و چند بار،برایم معنا میکنی"مبادا ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط