دشمن ناتنی pt

دشمن ناتنی pt9
+تمومش کن
-تمومش کنم؟اما من هنوز شروع نکردم.
در آخر دستش رو از گردن دختر برداشت و حرکت کرد
-زودباش ،منتطر فرشته نجاتی یا چی؟
دختر با نفس کشیدنش سعی کرد قدرتش رو جمع کنه حرکت کنه .
وارد ماشین شد ،بدنش از لمسای جونگکوک درد میکرد،بدنش هنوز جای کبود شدن داشت؟
.
دختر وارد اتاقش شد و لپتاپ طوسی رنگی رو رو تخت دید،سریع درو بست و لپتاپ رو جای مطئنی مخفی کرد
.
-باید باهات صحبت کنم
$چی شده؟
جونکوک پشت جین وایساده بود ولی جین داشت به قفسه های کتاب نگاه میکرد
-راجب تازه وارده،امروز فرار کرد
$سوهی؟
-آره ،اگه ردیاب توی ماشین نبود نمی‌تونستم پیداش کنم جین ،نباید بهش اعتماد میکردی.
جین عصبانی سمت پسر برگشت
$من به تو گفتم مراقبش باش،از هر لحاظ،الان تو اومدی میگی که فرار کرده بود و من نباید بهش اعتماد میکردم
-اما
$برو بیرون
جونگکوک بدون حرفی از اتاق خارج شد
[بلاخره یه روز میفهمی که اون دختر آنقدر هم که فک می‌کنی پاک نیست]
جین با خودش زمزمه کرد.
.
چند روزی از اون اتفاق می‌گذشت ،جونگکوک هم بیشتر از قبل حواسش به دختر بود،و مطمئن بود که کاسه ای زیر نیم کاسشه.
امروز ،روز مهمونی بود که با پدرش راجبش صحبت کرده بود.از اتاقش خارج شد و به سمت اتاق جین رفت
+امروز مهمونیه،و من باید برم بهت گفته بودم
$با من میایی
+نه نمیشه خودم باید برم،فقط برام لباس جور کن همین
جین قبول کرد و دختر به اتاقش برگشت.
دیدگاه ها (۴)

دشمن ناتنیpt10بعد از گذشتن یک ساعت نگهبان جعبه ای برای دختر ...

دشمن ناتنیpt11طوری که کسی شک نکنه سمت دستشویی رفت به تهیونگ ...

دشمن ناتنیpt8+کلیسا؟با خودش زمزمه کرد ،واقعا فکر هوشمندانه ا...

دشمن ناتنیpt7$بیا توسوهی وارد شد $باز چی شده ؟+بزار برم باها...

ادامه پارت 90جونگکوک پشت به در روی تخت دراز کشیده بود ... وی...

black flower(p,296)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط