ای لذت پروانگی در پیله
ای لذت پروانگی در پیله
تنهاییم
ای بانی هر چه غزل در ساعت شیداییم
ای با دل من مهربان،با روح من درد آشنا
ای عشق بی پروای من با طعمی از رسواییم
بارانی چشم توام،درگیر احساس منی
من مانده ام در این قمار با این دل سوداییم
آمیزه ای از عشقی و احساس و نجوا و
جنون
وای از من و این عشق و این احساس بی
پرواییم
وای از نگاهی که مرا تا ناکجاها می برد
وقت تماشای تو و آن فرصت رویاییم
آغوش بگشا لحظه ای من ساحلی لب تشنه ام
سیراب کن جان مرا آه ای پری دریاییم
#F
@,,,,D
تنهاییم
ای بانی هر چه غزل در ساعت شیداییم
ای با دل من مهربان،با روح من درد آشنا
ای عشق بی پروای من با طعمی از رسواییم
بارانی چشم توام،درگیر احساس منی
من مانده ام در این قمار با این دل سوداییم
آمیزه ای از عشقی و احساس و نجوا و
جنون
وای از من و این عشق و این احساس بی
پرواییم
وای از نگاهی که مرا تا ناکجاها می برد
وقت تماشای تو و آن فرصت رویاییم
آغوش بگشا لحظه ای من ساحلی لب تشنه ام
سیراب کن جان مرا آه ای پری دریاییم
#F
@,,,,D
۷۰۵
۲۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.