گم گشته ی این شهر و دیارم تو کجایی
گم گشته ی این شهر و دیارم تو کجایی؟
آرامی دل جز تو ندارم... تو کجایی؟
دنبال تو میگردم و دانی که تو ای دوست
خورشیدی و کانون مدارم تو کجایی؟
بر این دل غم دیده ی من عقده گشایی
صدها گره افتاده به کارم تو کجایی؟
من در پی مهتاب توام ماه نشانم
بنشسته سیاهی به کنارم تو کجایی؟
در موج گرفتارم و در ورطه ی توفان
بر قایق بشکسته سوارم تو کجایی؟
چون اشک کبابم که در آن آتش عشقت
خون میچکد از دیده ی تارم تو کجایی؟
می آیی سراغم ولی آن روزی که باید
دستی کشی بر سنگ مزارم تو کجایی؟
آرامی دل جز تو ندارم... تو کجایی؟
دنبال تو میگردم و دانی که تو ای دوست
خورشیدی و کانون مدارم تو کجایی؟
بر این دل غم دیده ی من عقده گشایی
صدها گره افتاده به کارم تو کجایی؟
من در پی مهتاب توام ماه نشانم
بنشسته سیاهی به کنارم تو کجایی؟
در موج گرفتارم و در ورطه ی توفان
بر قایق بشکسته سوارم تو کجایی؟
چون اشک کبابم که در آن آتش عشقت
خون میچکد از دیده ی تارم تو کجایی؟
می آیی سراغم ولی آن روزی که باید
دستی کشی بر سنگ مزارم تو کجایی؟
- ۱.۲k
- ۱۰ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط