زیر سم این اسبها کردم صبوری

زیر سم این اسبها کردم صبوری
تا یک وقت ناراحت نگردد قلب محبوبم ‌

پاهایشان خیلی نخورده بر تنم محکم
یک درد معمولی‌ست باور کن عمو! خوبم ‌

خوبم عمو! اما امان از سینه‌ی‌ مجروح
این درد کامل مرد را از پا می‌اندازد

‌ مخصوصا آن نعلی که آمد
روی پهلویم هی بر لبانم ذکر «یا زهرا» می‌اندازد


#خاص
#اه
#سه_سال
#رقیه
دیدگاه ها (۱)

قاسم جان! حالا که دارم تو را کنار اکبرم می‌گذارم می‌بینم ه...

میان گودال دست‌های کوچک عبدالله، سپرِ جدت حسین شد... راستش...

تیر سه شعبه را به گلوی اصغر زدند... و به چشمان عباس... هم...

هر کدام از اصحاب که می رفتند ... امام حسین علیه‌السلام حرفی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط