اعلامیه مو بزنن به دیوار... رد بشن نگاه کنن یهو اون بیاد
اعلامیه مو بزنن به دیوار... رد بشن نگاه کنن یهو اون بیاد ... بگه عه این مرد؟ این کع سالم بود...
اونموقع آزاده ولی وقتی میره تو تختش... هزار فکر و خیال... میرم تو خوابش.. دیدی بی معرفت دیدی چیکار کردی نگام کن ببین چه داغونم ....لعنتی تقصیر توئه
از خواب میپره ... دونه های عرق تلفنو برمیداره شمارمو میگیره... خاموشه...
گریه میکنه... میگه کجایی
بی مرام تا دیروز خوب بودی و کجابودنم مهم نبود...
از خواب میپره دونه های عرق رو پیشونیش
تلفنو برمیداره و شمارمو میگیره ..: الو؟ صدامو میشنوه و قطع میکنه ... میگه سالمه
نمیدونه نمیدونه امروز اخرین روز عمرمه :)
اونموقع آزاده ولی وقتی میره تو تختش... هزار فکر و خیال... میرم تو خوابش.. دیدی بی معرفت دیدی چیکار کردی نگام کن ببین چه داغونم ....لعنتی تقصیر توئه
از خواب میپره ... دونه های عرق تلفنو برمیداره شمارمو میگیره... خاموشه...
گریه میکنه... میگه کجایی
بی مرام تا دیروز خوب بودی و کجابودنم مهم نبود...
از خواب میپره دونه های عرق رو پیشونیش
تلفنو برمیداره و شمارمو میگیره ..: الو؟ صدامو میشنوه و قطع میکنه ... میگه سالمه
نمیدونه نمیدونه امروز اخرین روز عمرمه :)
۱.۴k
۱۶ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.