من به دنبال کسی می گردم...
من به دنبال کسی می گردم...
که در این ورطه ی طوفان زده ی بیشه ی ما
بوسه را نذر دل باد کند
نکند گریه ولی...
خنده را وادی فریاد کند
من به دنبال هم او می گردم
او که در بازی الوان نسیم
رنگ تقدیر گل آبی ماست
شاپرک نیست ولی
پرپروانه ی احساس دل خالی ماست
...نگرانم
نگرانم که شبی در پی گم شدنش
همه در خواب شوند
ناله ها آه شوند
بغض مهتاب شوند
ندهد درد امانی به دلم
گریه ها ساز دل خواب شوند.
....این نفسهای بریده
که در این سینه تو را سمت چو من می خوانند
خستگی را به دل گونه ی من می بارند
در افق های دل افکارم...
با خودم در گیرم...
و به گوش دل آن قاصدک خسته ی غم می خوانم
رهگذر...
رهگذر دور نرو...
لا اقل دورتر از خانه ی این کور نرو
سوی چشمان من از دوری تو میمیرند
بی تو در خانه ی دل گریه ها ساز سخن می گیرند...
من به تو محتاجم...
که در این ورطه ی طوفان زده ی بیشه ی ما
بوسه را نذر دل باد کند
نکند گریه ولی...
خنده را وادی فریاد کند
من به دنبال هم او می گردم
او که در بازی الوان نسیم
رنگ تقدیر گل آبی ماست
شاپرک نیست ولی
پرپروانه ی احساس دل خالی ماست
...نگرانم
نگرانم که شبی در پی گم شدنش
همه در خواب شوند
ناله ها آه شوند
بغض مهتاب شوند
ندهد درد امانی به دلم
گریه ها ساز دل خواب شوند.
....این نفسهای بریده
که در این سینه تو را سمت چو من می خوانند
خستگی را به دل گونه ی من می بارند
در افق های دل افکارم...
با خودم در گیرم...
و به گوش دل آن قاصدک خسته ی غم می خوانم
رهگذر...
رهگذر دور نرو...
لا اقل دورتر از خانه ی این کور نرو
سوی چشمان من از دوری تو میمیرند
بی تو در خانه ی دل گریه ها ساز سخن می گیرند...
من به تو محتاجم...
۲.۲k
۲۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.