پیش می آید گاهی در زندگی ات به هر دری که میزنی بسته است

پیش می آید گاهی در زندگی ات به هر دری که میزنی بسته است
دست و پا میزنی در مشکلاتت ، مثل اینکه حبس شوی در یک اتاق نمور و بی روزنه و در بسته .
که حال ، حکایت همان مشکلات است که هیچوقت راه فراری برایشان نداشتیم .
حالا هی مدام ازاین در به آن در بزنیم فایده که ندارد .
باز برمیگردیم به همان خانه ی اول .
یاد بگیریم 
این مَن گاهی نیاز به رفع خستگی نیاز به نجنگیدن برای هیچ چیز دارد .
این مَن را رها کنیم ، "چای " بنوشیم و به دست های خدا خیره شویم که سهممان از معجزه اش به وقتش رخ میدهد.
دیدگاه ها (۱)

✨ زندگی با همه وسعت خویشمحفل ساکت غم خوردن نیست!حاصلش تن به ...

من می روم...و کلید این خانه ی دلگیر را،زیر هیچ گلدانی نخواهم...

زنــدگی زیباستزشتی های آن تقصیرماســتدر مسیرش هرچه نازیباســ...

اعمال مشترک شبهایی قدر🌹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط