دیشب با دوستم رفته بودم قلیون سرا روبروی تخت ما یه دخ

دیشب با دوستم رفته بودم قلیون سرا.... روبروی تخت ما یه دختر پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد.... قشنگ معلوم بود پسره عاشق دخترست،دختره شروع کرد به آمار دادن،سرمو انداختم پایین....دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،با نگاهش قبول کرد،بلند شدن ،پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت،براش نوشته بودم ..... .....خیـــــــلی پستی........
دیدگاه ها (۵)

مثلا زنگ بزنن ب بابام بگن جنازه ی پسرت کنارخیابونه?مثلا بگن ...

+حاجی خستم..._از چی؟؟؟+آدم با حرف راست داغونشه بهتر ازاینه ک...

چه شد که تمام شد همه چیز ؟چه شد که پیغام های طعنه آمیزپروفای...

‏+ عشقم؟ 9:23- جانم؟ 11:16+ چقد برات مهمم؟ 11:16- خیلی زیاد ...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 3 " جونگکوک : چییی می...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_197با حس خیلی خوبی از خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط