بیاقایم باشک بازی کنیم

بیاقایم باشک بازی کنیم
مثل تمام زندگی این روز هایم
قایم باشکمان هم برعکس
من چشم می گذارم
تا ده می شمارم
بازشان که کردم پیدا شو
یک ،دو
چشم باز کنم از کنار لبخنذ هایت جم نمی خورم
سه ،چهار ،پنج
همه ی کلماتت را زندانی وجودم می کنم
شش ،هفت ،هشت
یواش یواش بوی تو می آید
نه
این گرما را می شناسم
ده
همان لبخند همیشگی
ای کاش می شد در خیال مرد
دیدگاه ها (۱)

ﺩﻟﻢ ﭘُـــــــــــــﺭ ﺍﺳﺖ ....ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ " ﻧﻤﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ "ﺣ...

آمدم امشب به میخانه تمنایت کنممی نمیخواهم بیا ساقی تماشایت ک...

قلب، مهمانخانه نیست که آدم‌ ها بیاینددو سه ساعت یا دو سه روز...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط