همین بهانه که نامت بهار
همین بهانه که نامت بهار
کافیست شناسنامهام را با عشق به تو سبز کنم
بشکفم با شکوفههای درخت گیلاس
برویم با بابونههای کنار چشمهی صبح
جاری شوم با عطر اوّلین سلام فروردین
در کوچهباغهای پُر شده از بوسه وُ لبخند
همین بهانه که نامت بهار !
کافیست گذرنامهام را به دیدار با تو
-مُهر ِ به مِهر سازم
و بردارم دل ِپُر شده از احساسام را
بزنم به اردیبهشت عاشقی
سر از سیاحت با گیسوانت در آرم
و بر بسیط گلدشت اتراق آغوشات را بیآرامم
و بریده لحظههایی را از افق دور ِ خاطرات
تصویر تماشای تو کنم در قاب ِ خاطر
مثل ِ با نگاهی دوباره به دل از سالهای فراقی
همین بهانه که نامت بهار !
ذهنام را به امتزاج با ترانه میبرم
تا مگر ایمان آورم
چهقدر قرابت با پرندهی در تو دارم ....
گویا_فیروزکوهی
کافیست شناسنامهام را با عشق به تو سبز کنم
بشکفم با شکوفههای درخت گیلاس
برویم با بابونههای کنار چشمهی صبح
جاری شوم با عطر اوّلین سلام فروردین
در کوچهباغهای پُر شده از بوسه وُ لبخند
همین بهانه که نامت بهار !
کافیست گذرنامهام را به دیدار با تو
-مُهر ِ به مِهر سازم
و بردارم دل ِپُر شده از احساسام را
بزنم به اردیبهشت عاشقی
سر از سیاحت با گیسوانت در آرم
و بر بسیط گلدشت اتراق آغوشات را بیآرامم
و بریده لحظههایی را از افق دور ِ خاطرات
تصویر تماشای تو کنم در قاب ِ خاطر
مثل ِ با نگاهی دوباره به دل از سالهای فراقی
همین بهانه که نامت بهار !
ذهنام را به امتزاج با ترانه میبرم
تا مگر ایمان آورم
چهقدر قرابت با پرندهی در تو دارم ....
گویا_فیروزکوهی
۲.۵k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲