چند پارتی از ته

چند پارتی از ته
#درخواستی

p2


در اتاقو بستمو خوابیدم
باصدای درینگ درینگ گوشیم بیدار شدم

رفتم به ات به سری بزنم که به خودش جم شده از سرما داره یخ میزنه
شاید حق با اونه اون پسر فقط یه روانی بوده

بغلش کردمو گذاشتمش رو تختمون لباس پر از خون شو عوض کردم و پتو رم انداختم روش
اما اون دختر هنوز زیبا بود هنوز کیوت بامزه بود

ته:چطور دل امد باهات این کارو کنم فرشته کوچولو
ات:ت.. ه... ی..و... ن.. گ

ته:عروسکم بیدار شدی


ات:هه عروسک(با سرفه)

ته:چرا سرفه می کنی


دستمو گذاشتم روی سرش تب داشت سریع به دکتر زنگ زدم (اقای لی همون دکتره)

لی:چی شده مستر کیم

ته:ات سرما خورده تب داشت

لی:خب باید معاینه بشه

ته:اوکی

بعد کلی معینه او تزریقو از این چرتو پرتا کارش تموم شد

خانم کیم حالشون خوبه فقط باید خوب استراحت کنن تا حالشون کامل خوب بشه دارو هاشم به موقع بخوره

ته:ممنون لی

لی:خاهش اقای کیم

ات:خوب گشنمههه

ته:بیا سوپ

ات:چی دیشب بهم غذا ندادی الان سوپ میدی

ته:میخوری یا نه

ات:نه

ته:ات یه کاری نکن کاری که دوست ندارمو انجام بدم پس دهنتو باز کن

دهنشو باز کرد قاشقو گذاشتم تو دهنش تا اینکه تموم شد

ات:تهیونگ

ته:جونم

ات:میگم که من

ته:تو

ات:مننن حامله ام

ته:چی

از خوشحالی بغلش کردم کلی ماچش کردمو فشارش دارم

و پایان
خوشتون امد؟ 🙂