گفتم عقلم گفت که حیران منست

گفتم عقلم، گفت که حیران منست
گفتم جانم، گفت که قربان منست

گفتم که دلم، گفت که آن دیوانه
در سلسلهٔ زلف پریشان منست
دیدگاه ها (۲)

دریاست دو چشــم تو...چه مشــکے و چه آبے...زیباســت لبـان تو....

❤ ️در قلب و خاطرے ڪہ ”✨ 💞 توٻے ” دٻگرانے وجود ندارد ✨ 💞 بگ...

چشم شهلایت بنازمدلبرے ها مے ڪنےتا تو مے خندے خودت رادر دلـــ...

فقط چشم هاے تو مانده در یادم و صدایت در گوشم...بگو چـگـونہدی...

"تو" که از کوچه ی غمگین دلم میگذری!"تو" که از راز دلم با خبر...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم توییماه پشت ابر پنهان شد، گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط