بشدار سامی

آقای "بشدار سامی" (به کُردی: بەشدار سامی)، شاعر و فتوگرافیست کُرد در سال ۱۹۸۴ دیده به جهان گشود.



(۳)
[غروبی در اربیل]
دست در جیب پالتویم،
در جاده‌ها
جاده‌ای دور و دراز قدم می‌زدم.
زمستان،
باران،
و سرما بود.
دست‌هایم در جیبم می‌لرزید
آتشی نبود که خودم را با آن گرم کنم.
دست در جیب پالتویم،
در جاده‌ها
جاده‌ای دور و دراز قدم می‌زدم.
می‌رفتم و
کسی از من بی‌کس‌تر در آن کوی و برزن نبود.



(۴)
[سنگر]
یکی، به مادرش می‌اندیشید و
و چشم بر هم می‌گذاشت،
تا گیسوانش را به خاطر بیاورد.
یکی به فکر همسرش بود با تمام ناسازگاری‌هایش،
یکی به احشامش، که هر غروب از هوار بر می‌گشتند،
یکی به شهرش فکر می‌کرد،
شهری با تمام مرد‌های نامردش...
یوی به فکر خوراکی‌های خوشمزه‌ی خانه‌اش بود و
یکی‌شان گریه‌اش گرفته بود،
که خاله‌اش مرده بود و نمی‌توانست در مجلس ختمش حاضر شود
چند نفری‌ هم به یاد فرزندانشان افتاده بودند
پیش از آن‌که کشته شوند،
سربازهای پناه گرفته در سنگر.




شعر: #بشدار_سامی
ترجمه: #زانا_کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

بشدار سامی

نخستین مهرواره‌ی ملی شعر نماز - ترنم ایمانشهرستان کامیاران -...

بشدار سامی

امیر امین

You must love me... P1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط