پسر بچه اي پيش پدرش اومد و گفت هزار تومن بم بده
پسر بچه اي پيش پدرش اومد و گفت هزار تومن بم بده
توپ بخرم گفت ندارم فقط يه خروسی دارم برو
بفروشش پسره خروسو برد که بفروشه ولي کسی
نخريد . رفت دم در يه خونه و در زد يه زن ميانسالي درو
باز کرد.
پسره : خروسو میخری ؟ زن گف سریع بیا داخل . پسره
رفت داخل تا خواستن در مورد خروس صحبت کنن یکی
در زد . زنه گفت شوهر منه برو تو زیر زمین قایم شو.
درو که باز کرد دید شوهرش نیست دوست پسرشه هنوز
گرم صحبت نشده بودن که درو زدن . زنه گفت شوهرمه
برو تو زیر زمین،قایم شو . زیر زمین تاریک تاریک بود.
پسره به مرد گفت خروس منو،میخری گفت صداتو بیار
پایین ما رو میشنون .
پسره : هر جور راحتی داد،میزنم.
مرد : باشه،قبول چند؟
پسره : پنجاه هزار تومن
مرد : نمیخرم گرونه
پسره : باشه داد میزنم
مرد : باشه،بگیر اینم پول
بعد چند لحظه پسره : خروسو میفروشی؟
مرد : چند میخری؟
پسره : پنج تومن
مرد : تازه پنجاه هزار بم فروختی
پسره :هر جور راحتی داد میزنم
مرد : باشه پولو بده
بعد چند لحظه، پسره : خروسو می خری؟
مرد : چقد؟ پسره : صد هزار تومن
مرد : گرونه. پسره : صدامو .....
مرد : باشه اینم پولش
بعد چند لحظه،: پسره : خروسو،میفروشی؟
مرد : بگیر پول نمیخوام فقط داد نزن
بعد اون زنه اومد گف،بیایید بیرون شوهرم رفت. پسره
رفت هم توپ خرید هم دوچرخه. خروسم با خودش برد
اومد خونه دید چشای باباش قرمزه گفت،بابا خروسو
میخری. پدرش : پدر سوخته صد و پنجاه هزار تومن کافیت
نبود تازه ازم بردی؟
پسره : میخری ?ا به مامانم می گم
توپ بخرم گفت ندارم فقط يه خروسی دارم برو
بفروشش پسره خروسو برد که بفروشه ولي کسی
نخريد . رفت دم در يه خونه و در زد يه زن ميانسالي درو
باز کرد.
پسره : خروسو میخری ؟ زن گف سریع بیا داخل . پسره
رفت داخل تا خواستن در مورد خروس صحبت کنن یکی
در زد . زنه گفت شوهر منه برو تو زیر زمین قایم شو.
درو که باز کرد دید شوهرش نیست دوست پسرشه هنوز
گرم صحبت نشده بودن که درو زدن . زنه گفت شوهرمه
برو تو زیر زمین،قایم شو . زیر زمین تاریک تاریک بود.
پسره به مرد گفت خروس منو،میخری گفت صداتو بیار
پایین ما رو میشنون .
پسره : هر جور راحتی داد،میزنم.
مرد : باشه،قبول چند؟
پسره : پنجاه هزار تومن
مرد : نمیخرم گرونه
پسره : باشه داد میزنم
مرد : باشه،بگیر اینم پول
بعد چند لحظه پسره : خروسو میفروشی؟
مرد : چند میخری؟
پسره : پنج تومن
مرد : تازه پنجاه هزار بم فروختی
پسره :هر جور راحتی داد میزنم
مرد : باشه پولو بده
بعد چند لحظه، پسره : خروسو می خری؟
مرد : چقد؟ پسره : صد هزار تومن
مرد : گرونه. پسره : صدامو .....
مرد : باشه اینم پولش
بعد چند لحظه،: پسره : خروسو،میفروشی؟
مرد : بگیر پول نمیخوام فقط داد نزن
بعد اون زنه اومد گف،بیایید بیرون شوهرم رفت. پسره
رفت هم توپ خرید هم دوچرخه. خروسم با خودش برد
اومد خونه دید چشای باباش قرمزه گفت،بابا خروسو
میخری. پدرش : پدر سوخته صد و پنجاه هزار تومن کافیت
نبود تازه ازم بردی؟
پسره : میخری ?ا به مامانم می گم
۵.۴k
۲۳ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.