بعدترها

بعدترها
هرگاه زنی دراغوشت بکشد
درگودی کمرت
دستهایی را خواهد یافت
که من جاگذاشته ام
بارها و بارها هم با وسواس زنانه
پیراهنت رابشوید واتو کند
بازهم عطر من
در تارو پودش خانه کرده ست
لبهایت را که ببوسد
مزه ی گیلاس های درخت
حیاط مارا خواهد چشید
که ازلبهای من جا مانده
مرا از تاریخ بشریت
هم حذف کنی
از خاطر لحظات توپاک نمی شوم
باورکن!
narii
دیدگاه ها (۱۱)

ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ . . .ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺪ ﺭ...

به او گفتم که عشق را باید با تمام گستردگیش پذیرفت، تنها در ج...

مادربزرگ خیال می کندهر چه بیشتر برایشقرص بنویسندبیشتر زنده م...

حرف مردم مانند موج دریاستاگر در مقابلش بایستیخسته ات میکند!!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط