بسم رب الشهدا ...
بسم رب الشهدا ...
مدافع حرم بی بی زینب (س) #رضا_اسماعیلی با سربند یا #علی ابن ابی طالب ع
اولین شهید مدافع حرم #افغان که در راه دفاع از حریم حضرت #زینب (س) سر از تنش جدا شد
.
رضا اسماعیلی داستان جالبی دارد آقا رضا یک جوان افغانستانی بود یک جوان #ورزشکار ، عشق ساخت بدن .
ژست میگرفت و عکس مینداخت و عکس های بدن رزمی کار و ساخته شده اش را می گرفت و به دوست و آشنا نشان میداد و پز میداد...
آقا رضا کارگر بود . مثل بیشتر مهاجرین افغانستانی و مثل بیشتر آنها با #غیرت کار میکرد. گذشت و گذشت و گذشت تا #سوریه شلوغ شد . اوایل بی تفاوت بود ،هنوز خبری نبود ، اما کم کم توجهش جلب شد .تا اینکه یک روز شهید حرم حضرت زینب س را در دمشق تهدید کرده اند . گفتند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکی هایش هم رسیده اند .
نمی دانم سر ساختمان بود ، یا شاید هم بارگاه شاید هم پیش همسر تازه عروسش ......
اما طاقت نیاورد بلند شد و رفت .
چه کار میکرد ؟ مینشست و نگاه میکرد؟ هر روز خبرش را می شنید که حرم عقیله #بنی_هاشم را تهدید میکنند و دم نمی زد که سوریه به ما چه مربوط؟
آقا رضا رفت به رزم . اما یک عادت داشت بدون این سربندیا علی ابن ابیطالببه رزم نمیرفت عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند اسیرش کردند. آن روز قرار بود مجتبی بیاید سمتشان . مجتبی رفیق چندین و چند ساله اش بود . قرار بود بیاید به محلی که آنها منتظرش بودند . آمد اما آنها را پیدا نکرد رد شد و رفت . رفت تو دل دشمن و زدندش .
آقا رضا طاقت نیاورد ناسلامتی رفیقش بود . زد به دل دشمن. با همان سربند اسیرش کردند . دشمنان اهلبیت (ع) و اتفاق دوباره تکرار شد
#ذبحو_الحسین (ع) من قفاها. ..
آقا رضا . محمد رضایت چند ماهی است که متولد شده. چند ماه بعد از رفتن تو و اولین روز پدر را بدون تو بود. در غیاب تو .....
همه میگویند این محمد رضایت چشمانش به تو رفته است . نام آرامیش هم، یک لحظه هم آرام نمیگیرد. بی قرار است و پر تحرک ... هر چند که چشمانت را دیگر ندیدیم و تو بالاخره آرام گرفتی .....
آن روز دوستانت به خانه ما آمده بودند. گریه میکردن و میگفتند وقتی به سراغت آمده بودن بی سیم را روشن کرده بودن تا ما را زجر بدهند. داستان شهادتت را تعریف میکردند. شنیده ام شکنجه ات کردند تا بد آقایمان علی (ع) را بگویی و نگفتی و سرت را به سر نیزه بلند کردند.....
سر بلندمان کردی آقا رضا
لشگر #فاطمیون
#فکر_نو #شهید #بسیجی #رزمندگان #مدافع_حرم #سوریه
مدافع حرم بی بی زینب (س) #رضا_اسماعیلی با سربند یا #علی ابن ابی طالب ع
اولین شهید مدافع حرم #افغان که در راه دفاع از حریم حضرت #زینب (س) سر از تنش جدا شد
.
رضا اسماعیلی داستان جالبی دارد آقا رضا یک جوان افغانستانی بود یک جوان #ورزشکار ، عشق ساخت بدن .
ژست میگرفت و عکس مینداخت و عکس های بدن رزمی کار و ساخته شده اش را می گرفت و به دوست و آشنا نشان میداد و پز میداد...
آقا رضا کارگر بود . مثل بیشتر مهاجرین افغانستانی و مثل بیشتر آنها با #غیرت کار میکرد. گذشت و گذشت و گذشت تا #سوریه شلوغ شد . اوایل بی تفاوت بود ،هنوز خبری نبود ، اما کم کم توجهش جلب شد .تا اینکه یک روز شهید حرم حضرت زینب س را در دمشق تهدید کرده اند . گفتند خرابش میکنیم و جسارت میکنیم و تا نزدیکی هایش هم رسیده اند .
نمی دانم سر ساختمان بود ، یا شاید هم بارگاه شاید هم پیش همسر تازه عروسش ......
اما طاقت نیاورد بلند شد و رفت .
چه کار میکرد ؟ مینشست و نگاه میکرد؟ هر روز خبرش را می شنید که حرم عقیله #بنی_هاشم را تهدید میکنند و دم نمی زد که سوریه به ما چه مربوط؟
آقا رضا رفت به رزم . اما یک عادت داشت بدون این سربندیا علی ابن ابیطالببه رزم نمیرفت عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند اسیرش کردند. آن روز قرار بود مجتبی بیاید سمتشان . مجتبی رفیق چندین و چند ساله اش بود . قرار بود بیاید به محلی که آنها منتظرش بودند . آمد اما آنها را پیدا نکرد رد شد و رفت . رفت تو دل دشمن و زدندش .
آقا رضا طاقت نیاورد ناسلامتی رفیقش بود . زد به دل دشمن. با همان سربند اسیرش کردند . دشمنان اهلبیت (ع) و اتفاق دوباره تکرار شد
#ذبحو_الحسین (ع) من قفاها. ..
آقا رضا . محمد رضایت چند ماهی است که متولد شده. چند ماه بعد از رفتن تو و اولین روز پدر را بدون تو بود. در غیاب تو .....
همه میگویند این محمد رضایت چشمانش به تو رفته است . نام آرامیش هم، یک لحظه هم آرام نمیگیرد. بی قرار است و پر تحرک ... هر چند که چشمانت را دیگر ندیدیم و تو بالاخره آرام گرفتی .....
آن روز دوستانت به خانه ما آمده بودند. گریه میکردن و میگفتند وقتی به سراغت آمده بودن بی سیم را روشن کرده بودن تا ما را زجر بدهند. داستان شهادتت را تعریف میکردند. شنیده ام شکنجه ات کردند تا بد آقایمان علی (ع) را بگویی و نگفتی و سرت را به سر نیزه بلند کردند.....
سر بلندمان کردی آقا رضا
لشگر #فاطمیون
#فکر_نو #شهید #بسیجی #رزمندگان #مدافع_حرم #سوریه
۲.۱k
۰۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.