موهایت در باد

🍃 موهایت در باد
به پرواز در می آمد
کنارت
به تماشایت می نشستم
خورشید می سوزاند
دریا آتش می گرفت
تو حرف می زدی
و من غرق صحبت ات بودم
می خندیدی
سکوت می کردی
به فکر فرو می رفتی
دست در دست من ، راه می رفتی
راه تمام می شد
تو را نمی دیدم
زمان، سال سال می گذشت
از دور، از خیلی خیلی دور
تماشایت می کردم .
#ازدمیر_آصف🍃
💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 💕 ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
دیدگاه ها (۱)

@onlyshearپیشکش ما به چشم یار نیامدخواستمش جان کنم نثار، نیا...

او استکان چایی خود را نخورد و رفتبغض مرا به دست غزل ها سپرد ...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

📚داستان کوتاهمردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذ...

چند پارتی جون کوک... وقتی دعوت بودید نامزدی پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط