ﻣﺴﺖِ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺷﺪﻡ، ﺍﻣﺸﺐ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻭﺭِ ﮐﻤﺮ،ﺍﻣﺸﺐ ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﺏ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺣﺘﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺷﺐﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﺯﯾﺮِ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺩﺭ ﺩﻟﺖ ﻗﻨﺪ ﺁﺏ ﮔﺮﺩﺩ، ﻫﯽ ﺑﺒﻮﺳﯽ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻧﮓ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺣﻨﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻴﭙﻮﺷﻢ ﻭ ﻛﻔﺶ ﻃﻼ ﭘﺎ ﻣﻴﻜﻨﻢ
ﭘﻴﺶ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﻣﺸﺐ ﺩﻟﺮﺑﺎﻳﻲ ﻣﻴﻜﻨﻢ .....

دیدگاه ها (۳)

به قدری دوستت دارم که قدرش را نمی دانمبه تن چون روح می مانی،...

کاش می شد نروی تا تک و تنها نشوم@بی تو دیوانه ترین عاشق شیدا...

ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ .....ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻣﯽ...

, من هوا را بی نفسهای "تو" حاشا می کنمتار و پود عشق را در "ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط