دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی است

دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی است

تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست

 

قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافیست

 

گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم، کافیست

 

من همین قدر که با حال و هوایت-گهگاه-

برگی از باغچه ی شعر بچینم، کافیست

 

فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز

که همین شوق مرا، خوبترینم! کافیست
دیدگاه ها (۱۲)

خدایاسرآغاز صبحم را با یاد و نام تو میگشایم و پنجره ها...

بدون حضور خدا جایی نروبه خیالت که به آبادی می رسی؟نه رفیق!چر...

کاش بودی . . .وقتـی بغض مـی کردم . . .فقطـ بغلم مـیکردی و مـ...

بیچاره دلمبا دیدنت باز هم لرزیدنمیدانست تو همان بی وفای دیرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط